اسراف کردن


    squander
    lavish
    waste
    to lavish

مترادف ها

lavish (فعل)
اسراف کردن، افراط کردن، ولخرجی کردن

dissipate (فعل)
از هم پاشیدن، پراکندگی کردن، اسراف کردن

پیشنهاد کاربران

اسراف نکردن یعنی به اندازه مصرف کردن از نعمت های خداوند
squander
گشادبازی کردن . [ گ ُ ک َ دَ] ( مص مرکب ) اسراف کردن . خرج کردن به گزاف . || قسمی باختن شطرنج که مهره ها بیشتر طاق باشد.
اسراف نکردن یعنی درست مصرف کردن ودرست مصرف به جاوبه اندازه مصرف کردن

بپرس