اسراف

/~esrAf/

    extravagance
    prodigality
    profligacy
    wastage
    wastefulness
    lavishment

فارسی به انگلیسی

اسراف ا میزا نه
extravagantly

اسراف امیز
extravagant, lavish

اسراف کار
prodigal, wasteful

اسراف کردن
squander, lavish, waste, to lavish

مترادف ها

profusion (اسم)
فراوانی، وفور، بخشش، اسراف، سرشاری

squander (اسم)
اسراف، ولخرجی

dissipation (اسم)
عیاشی، اتلاف، پراکندگی، اسراف

prodigality (اسم)
اسراف، ولخرجی

improvidence (اسم)
اسراف، بی احتیاطی، عاقبت نیندیشی

پیشنهاد کاربران

اسراف. [ اِ ] ( ع مص ) گزاف کاری کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) . گزافه کاری. ایعاث. اقعاث. گزاف کردن. ( زوزنی ) . درگذشتن از حدّ میانه. از حدّ تجاوز کردن. افراط. زیاده روی. تبذیر. ابذار. اتلاف. گشادبازی. فراخ روی. از اندازه بگذشتن. تجاوز حدّ. مجاوزه از حدّ بغیر صواب. مقابل تقتیر و اقتار و تقصیر و قصد و اقتصاد :
...
[مشاهده متن کامل]

قاضی اسراف میکند در جور
اینهمه مسرفی نمی شاید.
خاقانی.
|| بر گزاف خرج کردن. ول خرجی. گزاف و بی اندازه یا بیجا و بی محل خرج کردن. ( منتهی الارب ) . تلف کردن مال. باددستی. صرف چیزی در غیر محل. زیاده از حاجت خرج کردن. ( غیاث ) . فزونی کردن در صرف مال. بگزاف خرج کردن : دست اسراف بمال پدر دراز کردند [ فرزندان ]. ( کلیله و دمنه ) . پرسیدند که نان با چه خوری [ از ابونصر بشربن حارث ]؟ گفت با قناعت که حلال اسراف نپذیرد. ( از تاریخ گزیده ) . اسراف حرام است مگر درعمل خیر، اسراف در خیر نیست. اسراف عبارت از خرج کردن مال بسیار است در غرضی کوچک و بمعنی تجاوز کردن از حد معمول است در خرج کردن. و گفته اند اسراف آنست که شخصی حرام بخورد یا از حلال بیشتر از مقدار حاجت بخورد و گفته اند اسراف عبارت از تجاوز در کمیت است و آن جهل بمقادر [ شاید: مقادیر ] حقوق است. اسراف عبارت از خرج کردن چیزی در محل خود زیاده از حد لازم ولی تبذیر خرج کردن چیزی است در غیر محل خود و در جای غیرلازم. ( تعریفات جرجانی ) . انفاق مال بسیار است برای امری ناچیز و پست و برخی گفته اند صرف مال است در آنچه سزاوار باشد اما زیاده از آن مقدار که سزاوار است ، بخلاف تبذیر که آن صرف مال است در امر غیرلازم ، چنانچه جرجانی گفته است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) .
- اسراف کردن ؛ تبذیر کردن : چنین کسان را وجه کفاف بتفاریق مجری دارند تا در نفقه اسراف نکنند. ( گلستان ) .
|| خوردن هر چیزی که حلال نیست. ( منتهی الارب ) .
اسراف. [ اِ ] ( سریانی ، اِ ) عبد. بنده.
منبع. لغت نامه دهخدا

در پارسی میانه: وندگری
تکرار کارهای بی ارزش وبی خاصیت وبی فائده واشتباه های قبلی.
علّافی
اعتیاد به هدر واتلاف توانائی ها
تکرار خطاهای وکارهای قبلی بیهوده
تشریفات وولخرجی
تکرار سفرهای ورفت وآمدها غیر ضروری
زیاد خاک بازی
...
[مشاهده متن کامل]

جابجا شدن با وسیله بار بر خالی از بار
دیدن سریال های تکراری برای اتلاف وقت
رکود زدن اتلاف وقت وانرژی و. . .

درود
هنگامی که چیزی کمتر از ارزش درست و واقعیش وانمود شود دورریز خواهد شد، تباه خواهد شد، پساب و پسماند خواهد شد به ویژه در کشور ما با این سرپرستان و مسئولان کوته اندیش و بی خردی که داریم از آغاز به پشتوانه ی پول نفت، هرچیزی ازجمله آب و برق و بنزین و نان و. . . کم بها و کم ارزش که نه، بی ارزش نمایانده شد به خیال اینکه به مستمندان کمک کنند درحالیکه دریاچه دریاچه آبها هرز رفت، برقها هدر رفت، بنزین ها و گازوئیل ها و مازوت ها دود شد در ششهای ما و کودکانمان چنگ زد و چنگار ( سرطان ) شد،
...
[مشاهده متن کامل]

نان های کپک زده خوراک گاوها شد و شیر و گوشت زهرآگین آنها خوراک ما و چنگارها و سرطان ها سرگرمی ما.
و دستهای دعا رو به آسمان افراشته که خدایا مگر ما چه کردیم که سزاوار این همه کیفر باشیم؟ و آفریدگار جهان پاسخ خواهد داد آنچه از بلاها و سختی ها دچارتان شود از سوی خودتان است.

هرزه گساری
هرزه گسار
اسراف به معنی زیاده روی
ولی بیشتر به معنی زیاده روی کردن در مصرف چیزی یا زیاده روی در خرج کردن، استعمال داره
مثلا واسه دوتا مهمونت اندازه ی ، ده نفر خرج کنی
یا مثلا تمام لامپ های خونه ت رو روشن نگهداری، طرف میگه دوتاشو خاموش کن اسراف بخدا
ول هزینگی
حیف و میل
پول خوره
درپارسی میانه �وَندگاری� است که می توان بکاربرد.
اسراف در لغت ، معنی وسیعی دارد که هر گونه تجاوز و تعدی از حد را شامل می شود اگر چه غالبا در مورد بخششها و هزینه ها و مخارج به کار می رود .
تفسیر نمونه ج : 4 ص : 357
کلمه : ( اسراف ) به معنای تعدی و تجاوز از حد اعتدال در عمل است . ( تفسیر المیزان )
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه ( اسراف ) به معنای خارج شدن از حد اعتدال و تجاوز از حد در هر عملی است که انسان انجام می دهد، هر چند که به گفته راغب غالبا در مورد پول خرج کردن استعمال می شود. ( همان )

هوالعلیم
اِسراف: زیاده روی؛ انجام دادن عملی به روش غیر طبیعی و عرفی و معقول.
اسراف یعنی درست مصرف نکردن و درست مصرف نکردن یعنی بیش از اندازه مصرف کردن
زیادروی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)