استی


    osseous

فارسی به انگلیسی

استی شدن
ossify

استی کردن
ossify

پیشنهاد کاربران

اُستی، اُستیگ
مورد اطمینان، اطمینان بخش، دلگرم کننده
استی یعنی بود
اگر کار بدست منستی
اگر کار بدست من بود
راست اینست که بود در پارسی به چم شد است وما در پارسی کنونی بود را به نادرست و ناراست به کار میبریم
فرو بود رستم ببوسید تخت
که ای نامور خسرو نیکبخت
آستی نام بازی لی لی بازی است در زبان لری کهگیلویه
اسمی دخترانه که در گذشته در میان کردها رایج بود و در زبان زردشتی به معنای اسب است
استی فندوم آستری کیدز یعنی بمونید
استی اسم فندوم آستری کیدز و به معنیامید
امید
استی : باشد
اگر کار به دست من استی
یعنی اگه دست من باشه
اِستی
به طرفتاران گروه کره ای استری کیدز اِستی گفته میشه. . !: )
نام فندوم استری کیدز
آستی:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "آستی " می نویسد : ( ( آستی ریختی کوتاه شده ی "آستین" است، آنچنان که کمین نیز در ریخت" کمی" به کار رفته است. ی و ین پساوند می نمایند. بدین سان، ستاک واژه آست می تواند بود که خاستگاه و معنی آن بر من روشن نیست. آن را شاید در آستن نیز بتوان یافت که ساخته از آست / آن می تواند بود. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( بیامد بجستش بر و آستی
همی جست از او کژّی و کاستی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص۴۲۲ . )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس