محقق کردن، پرسیدن، سوال کردن، جویا شدن، پرسش کردن، تحقیق کردن، باز جویی کردن، رسیدگی کردن، استنطاق کردن، امتحان کردن، پژوهیدن، تفتیش کردن
پرسیدن، استنطاق کردن، سروگوش آب دادن، تحقیق و بازجویی کردن
تحقیق کردن، باز جویی کردن، استنطاق کردن
باز جویی کردن، استنطاق کردن
استنطاق کردن، گواهی نمودن صحت وصیت نامه، تحت ازمایش یا نظر قرار دادن