استنباط

/~estenbAt/

    inference
    perception
    deduction
    presumption

فارسی به انگلیسی

استنباط کردن
to infer, to gather, to deduce, derive, draw, gather, induce, infer, educe

استنباط کلی کردن
generalize

مترادف ها

deduction (اسم)
قیاس، وضع، استنتاج، استنباط، کسر، نتیجه گیری، پی بردن از کل به جزء یا از علت به معلول

presumption (اسم)
جسارت، احتمال، گستاخی، فرض، استنباط

corollary (اسم)
فرع، نتیجه فرعی، نتیجه، استنباط

follow (اسم)
استنباط

elicitation (اسم)
استنباط، استخراج

پیشنهاد کاربران

استنباط
به نتیجه رسیدن بعد از زحمت فراوان است
استنباط :دریافت.
استنباط در لغت به معنی �به آب رسیدن چاه کن� است و در اصطلاح به معنی آشکار شدن مجهول است. از نقطه نظری دیگر، استنباط را می توان ابزاری عقلانی دانست که براساس مشاهدهٔ حقایق فهم جدیدی را پیدا می کند. استنباط
...
[مشاهده متن کامل]
از این دیدگاه به معنی اثبات کردن گزاره نیست، بلکه به معنی یافتن راه های جدیدی برای بررسی و تحقیق است.

برای واژه سازی برایِ {نتیجه گیری، استنتاج، استنباط، استدلال. . . } می توانیم به زبان های هِندواروپایی دیگر سری بزنیم.
1 - انگلیسی/عنگلیسی:واژه یِ {conclude} را که از پیشوندِ {con:هَم/اَن} و {clude:بستن} ساخته شده است. پس می توان برپایه این، {همبستن/انبستن} را پیشنهاد داد.
...
[مشاهده متن کامل]

گزاره:او به این شیوه استدلال کرد
درست تر:او به این شیوه هَمبَست/اَنبَست.
2 - آلمانی:ما {schlie�en}را در این زبان داریم به چَمِ {بستن}. به گمانم شاید همان {همبستن/انبستن} بهتر باشد ولی از این کارواژه نیز می توان بهره برد.
3 - ارمنی:ما {ezrpakel} را که از {ezr:به چَمِ {کنار/بر}} و {pakel:بستن} ساخته شده است و از همین روی، می توان از {کناربستن، بربستن} بهره برد.
ما واژگان {همبستن، انبستن، بستن، کناربستن، بربستن} را داریم، هر چند تا را خواستید می توانید بگویید. ( یا هر واژه پارسی دیگر )
برای نمونه من از {انبستن/همبستن} بکار می برم.
بِدرود!

سلام
برداشت
بجای واژه ی از ریشه عربی �استنباط�، واژه ی پارسی �برداشت� را پیشنهاد می کنم؛ این واژه را می توان بی هیچ دشواری، همتراز �استنباط� بکار برد و بجای آن نشاند. ( در واژه نامه ی اینترنتی دهخدا افزوده شد. دوم آذر ماه ۱۳۹۴ )
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از پی نوشت نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/12/blog - post. html

🇮🇷 واژه ی برنهاده: اندریافت 🇮🇷
طلقی
اخذ کردن ، اقتباس کردن ، گرفتن ، رسیدن ، مطلع شدن
استنباط:
در علم اصول فقه، فهمیدن و درگ کردن را
《 استنباط》 می گوید.
اجماع:
پرسیدن نظرات دیگران را راجع به یک موضوعی، و نتیجه ی کلی را 《 اجماع》 می نامند.
استنباط در اصل از ماده نبط ( بر وزن فقط ) است و به معنی نخستین آبی است که از چاه می کشند و از ریشه های زمین استخراج می گردد ، لذا استفاده کردن هر حقیقتی از دلائل و شواهد مختلف و استخراج کردن آن از مدارک موجود ، استنباط نامیده می شود .
استنباطات ( جمع )
نتیجه گیری مسئله از روی دید گاه شخص یا تصمیم آن از روی درک
معنی چیزی رو فهمیدن، درک کردن
درک معنی ومفهوم چیزی رااستنباط می گویند

ادراک معنی و مفهوم بر اساس دقت و تیزهوشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس