استفراغ کردن


    disgorge
    puke
    spew
    vomit
    upchuck
    to vomit

مترادف ها

vomit (فعل)
بر گرداندن، قی کردن، استفراغ کردن، هراشیدن

disgorge (فعل)
خالی کردن، ریختن، استفراغ کردن

puke (فعل)
استفراغ کردن، بالا آوردن

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه� گُکارتن� است که می توان گکاردن را بکار برد.
عق وپق راه انداختن ؛ در تداول عامه ، قی کردن. استفراغ کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) .
قی

بپرس