استفراغ

/~estefrAq/

    spew
    vomit
    regurgitation
    upchuck
    vomiting

فارسی به انگلیسی

استفراغ اور
nauseous, vomitous, vomitous

استفراغ کردن
disgorge, puke, spew, vomit, upchuck, to vomit

مترادف ها

puke (اسم)
قی، استفراغ، رنگ ابی تیره، ابی سیر

پیشنهاد کاربران

در لرستان واژه برگردون به معنی استفراغ به کار میرود
برابرِ پارسیِ "استفراق کردن/استفراغ کردن" ، " وَمیدن، وامیدَن" نیز هست.
استفراغاستفراغ
حالت تهوع اس، استفراغ کردن ، بالا آوردن ، علائم چیزی
فراغت را در این امور صرف کردن
هراش . . . .
غثیان ( در زبان گفتاری دری )
غثیان کردن: بالا اوردن، استفراغ کردن
تهوع، دل آشوب، دل بهم خوردگی، شکوفه، قی
برون داد.
قی

بپرس