لری بختیاری
اِلال:استراحت
واژه استراحت
معادل ابجد 1070
تعداد حروف 7
تلفظ 'esterāhat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: استراحة]
مختصات ( اِ تِ ) [ ع . استراحة ]
آواشناسی 'esterAhat
الگوی تکیه WWWS
شمارگان هجا 4
منبع فرهنگ واژه های سره
خواب و قرار
قرار و خواب
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
حافظ
آسامیدن = استراحت کردن
آسامش = استراحت
آسامشگاه = استراحت گاه
زمان آسامش = وقت استراحت
بن مایه: فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، حسن دوست
#پارسی دوست
برآسودن، بر آسائی
خستگی در کردن
در کنار برابرهای یاد شده در بالا و واژه ی �غنودن� که کاربری بدرستی آن را یادآور شده، آمیخته واژه ی �خستگی در کردن� را نیز می توان به دیگر برابرهای پارسی افزود؛ بویژه از این سویه که در زبان توده ی مردم کاربرد بیش تری دارد.
recess
بنام خدا
با سلام ، استراحت یعنی پس از کاری دشوار یا نیمه دشوار ، دست از کار کشیدن و تجدید قوا و تمدد اعصاب نمودن، با این کار میزان نوروترانسمیترها یا انتقال دهنده های عصبی نیز برای فعالیت بعدی بیشتر میشود. چون بدن بدون تجدید کاتکولامین ها قادر به فعالیت بعدی نخواهد بود لذا استراحت بسته به نوع کار و زمان انجام کار موجب آمادگی میشودو امری اجتناب ناپذیر است.
... [مشاهده متن کامل]
با سپاس.
نمی دونم چرا "غنودن" رو در کنار "آسودن، آرمیدن، آسایش، آرامش. . . " ننوشت.
آسودن
بادرود. . . . . . .
باید یاداور شوم که :با پوزش از پیسه مدرکان ( پیسه مدرک را ما برای کسانی بکار میبریم که در ازای پول مدرک گرفته اند )
واژه استراحت که ساختار اصلی ان *استراهت*است واژه ایی پارسی است که با دستورگان زبان بسیگ و شورانگیز پارسی روایی_یت صد در صدی دارد. اکنون از خود بپرسی چرا ؟در همین چراهاست که سره از ناسره بازشناخته میشود.
... [مشاهده متن کامل]
خرد توشه و تارک راهتان
آسودن ، آرمیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)