game plan
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
استراتژی، رزم ارایی، فن تدابیر جنگی، فن لشکرکشی
پیشنهاد کاربران
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_strategize به معنای ابداع کردنِ یک طرحِ کامل برای رسیدن به موفقیت در موقعیت هایی مانندِ جنگ، سیاست، کار، صنعت و ورزش؛ طرحِ ( نظامی، سیاسی، ورزشی شغلی یا صنعتی ) تعیین و آماده کردن؛ و جُزین
... [مشاهده متن کامل]
ا↙️
#استراشتن ( estarāshtan )
یا:
#استرازیدن ( estarāzidan ) 👈 اِستَر ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - star به معنای گستردن و پهن کردن ) - - از ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانی - az به معنای راندن، پیش بردن، هدایت کردن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺نکته:
۱ - ستاکِ حالِ اِستَراشتن می شود: اِستَراز . ( بسنجید با: افراشتن —� افراز . )
۲ - توجه کنید که واژه ی استراتژی از ( στρατηγός ( strategos در زبانِ یونانی می آید که به معنای فرمانده ی جنگ ( بخوانید "طراح و راهبرِ گستره ی سرزمینی" ) است. بنابراین، فعلِ جایگزینِ to strategize نباید معنایی کمتر از "نوعی رهبری کردن با کاربردِ طراحی های گسترده و رو به جلو" داشته باشد.
▪️مثال:
۱ - امروز کارمندانِ بلندپایه و مدیران در دفترِ اداره جمع شده، برای دو سالِ آینده می اِستَرازَند ( تعیینِ استراتژی می کنند. )
۲ - پس از ترورِ سردار سلیمانی، فرماندهانِ جنگ در هر دو کشورِ ایران و آمریکا پشتِ درهای بسته اِستَراشتند ( اِستَرازیدند، برای تعیینِ استراتژی رایزنی کردند. )
🔺توجه:
🔹 #strategy
🔹 #استرازه ( سَتارازِه )
▪️مثال:
۱ - او یک اِستَرازه ی ( استراتژیِ ) عالی برای افزایشِ فروشِ کارگاه های صنایعِ دستی در کشور طراحی کرد.
۲ - با درنظرداشتِ اِستَرازه ی ( استراتژیِ ) بلندمدت، می توان گفت پیشرفت ِ چندانی در روندِ آشتی میانِ ایران و آمریکا پدید نیامده است.
🔸 #strategic ( al )
🔸 #استراز شی ( اِستَرازِشی )
▪️مثال:
۱ - برتریِ طرحِ او این بود که دارای یک ارزیابیِ سنجیده از همه ی نقاطی بود که می توانستند اِستَرازِشی ( استراتژیک ) فرض شوند.
۲ - در چند سالِ واپسین، پهپادهای جنگی برای دفاع از کشور اهمیتی اِستَرازِشی ( استراتژیک ) یافته اند.
۳ - اسرائیل از دهه ی شصتِ میلادی به دنبالِ سلاح های اِستَرازِشیِ ( استراتژیکِ ) هسته ای بود و سرانجام بدان ها مجهز گردید.
🔹 #strategically
🔹 #استرازانه ( اِستَرازانه )
▪️مثال:
ما باید در پیوند با همسایِگان و توانِ دردسرآفرینی شان برای کشورمان اِستَرازانه ( به شیوه ی استراتژیک ) فکر کنیم، نه به شیوه ی "انشالله گربه است. "
🔸 #strategist
or: #strategian
or: #strategician
🔸 #استرازگر ( استَرازگَر )
▪️مثال:
دوره ای بود که اِستَرازگَرانِ ( استراتژیست های ) سیاسی و اقتصادی بُعدِ امنیتی نظامیِ اِستَرازه ( استراتژی ) را در نظر نمی گرفتند.
🔹 #strategizing
🔹 #استرازش ( اِسترازِش )
▪️مثال:
آن کار ساده تر از آن بود که بنشینی ساعت ها برای پردازش، اِستَرازِش ( استراتژی آرایی ) و طراحیِ آن وقت صرف کنی.
🔸 #strategized
🔸 #استراشته ( اِستَراشته )
یا: #استرازیده ( اِستَرازیده )
▪️مثال:
آن عملیات پیشتر در شورای امنیتِ ملی بررسی و اِستَراشته شده بود ( از دیدگاهِ استراتژیک ارزیابی شده بود، ) و نیازی به بررسیِ دوباره نداشت.
🔹 #nonstrategic
🔹 #نااسترازشی ( نااِستَرازِشی )
یا: #نااستراز ( نااستَراز )
▪️مثال:
آن کارها از امورِ نااِستَرازِشی بودند، و به طبع نیازی به بررسی ِشان در مجلس نبود.
🔸 #counterstrategy
🔸 #هنااستراز ( هُنااِستَراز )
🔺نکته:
برای توضیحِ پیشوندِ " هُنا " بروید به #پیشوندستان و #هنا .
🔹 #geostrategy استراتژیِ یک حکومت بر پایه ی مسائل ژئوپولیتیک
🔹 #زمین استرازه ( زَمین اِسترازه )
▪️مثال:
وضعیتِ آن دورانِ اروپا در ارتباطِ نزدیک بود با دشمنی های تاریخیِ دولت های اروپایی و زمین اِسترازه ی ( استراتژیِ ژئوپولیتیکِ ) همان روزِ همسایِگان.
🔸 #geostrategic ( al )
🔸 #زمین استراز ( زمین اِستَراز )
▪️مثال:
دسترسی به منابعِ آبی در آینده به یکی از امورِ زمین استَرازِ ( ژئواستراتژیکِ ) کشورهای جهان بدل خواهد شد.
🔹 #geostrategically
🔹 #زمین استرازانه ( زمین اِستَرازانه )
🔸 #stratagem طرحِ ترفندآمیز، که رقیب را شگفت زده می کند.
🔸 #استرازین ( اِستَرازین )
یا: #استرازام ( اِستَرازام )
🔺 نکته:
۱ - برای دیدنِ هم ریشه های جزءِ نخستِ استَرازیدن در زبان های ایرانی بروید به: #to_obstruct .
۲ - برای دیدنِ جزءِ دومِ اِستَرازیدن در زبان های ایرانی بروید به: #to_hegemonize .
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
نوواژه برای جایگزینیِ #to_strategize به معنای ابداع کردنِ یک طرحِ کامل برای رسیدن به موفقیت در موقعیت هایی مانندِ جنگ، سیاست، کار، صنعت و ورزش؛ طرحِ ( نظامی، سیاسی، ورزشی شغلی یا صنعتی ) تعیین و آماده کردن؛ و جُزین
... [مشاهده متن کامل]
ا↙️
#استراشتن ( estarāshtan )
یا:
#استرازیدن ( estarāzidan ) 👈 اِستَر ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - star به معنای گستردن و پهن کردن ) - - از ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانی - az به معنای راندن، پیش بردن، هدایت کردن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺نکته:
۱ - ستاکِ حالِ اِستَراشتن می شود: اِستَراز . ( بسنجید با: افراشتن —� افراز . )
۲ - توجه کنید که واژه ی استراتژی از ( στρατηγός ( strategos در زبانِ یونانی می آید که به معنای فرمانده ی جنگ ( بخوانید "طراح و راهبرِ گستره ی سرزمینی" ) است. بنابراین، فعلِ جایگزینِ to strategize نباید معنایی کمتر از "نوعی رهبری کردن با کاربردِ طراحی های گسترده و رو به جلو" داشته باشد.
▪️مثال:
۱ - امروز کارمندانِ بلندپایه و مدیران در دفترِ اداره جمع شده، برای دو سالِ آینده می اِستَرازَند ( تعیینِ استراتژی می کنند. )
۲ - پس از ترورِ سردار سلیمانی، فرماندهانِ جنگ در هر دو کشورِ ایران و آمریکا پشتِ درهای بسته اِستَراشتند ( اِستَرازیدند، برای تعیینِ استراتژی رایزنی کردند. )
🔺توجه:
🔹 #استرازه ( سَتارازِه )
▪️مثال:
۱ - او یک اِستَرازه ی ( استراتژیِ ) عالی برای افزایشِ فروشِ کارگاه های صنایعِ دستی در کشور طراحی کرد.
۲ - با درنظرداشتِ اِستَرازه ی ( استراتژیِ ) بلندمدت، می توان گفت پیشرفت ِ چندانی در روندِ آشتی میانِ ایران و آمریکا پدید نیامده است.
🔸 #استراز شی ( اِستَرازِشی )
▪️مثال:
۱ - برتریِ طرحِ او این بود که دارای یک ارزیابیِ سنجیده از همه ی نقاطی بود که می توانستند اِستَرازِشی ( استراتژیک ) فرض شوند.
۲ - در چند سالِ واپسین، پهپادهای جنگی برای دفاع از کشور اهمیتی اِستَرازِشی ( استراتژیک ) یافته اند.
۳ - اسرائیل از دهه ی شصتِ میلادی به دنبالِ سلاح های اِستَرازِشیِ ( استراتژیکِ ) هسته ای بود و سرانجام بدان ها مجهز گردید.
🔹 #استرازانه ( اِستَرازانه )
▪️مثال:
ما باید در پیوند با همسایِگان و توانِ دردسرآفرینی شان برای کشورمان اِستَرازانه ( به شیوه ی استراتژیک ) فکر کنیم، نه به شیوه ی "انشالله گربه است. "
🔸 #استرازگر ( استَرازگَر )
▪️مثال:
دوره ای بود که اِستَرازگَرانِ ( استراتژیست های ) سیاسی و اقتصادی بُعدِ امنیتی نظامیِ اِستَرازه ( استراتژی ) را در نظر نمی گرفتند.
🔹 #استرازش ( اِسترازِش )
▪️مثال:
آن کار ساده تر از آن بود که بنشینی ساعت ها برای پردازش، اِستَرازِش ( استراتژی آرایی ) و طراحیِ آن وقت صرف کنی.
🔸 #استراشته ( اِستَراشته )
یا: #استرازیده ( اِستَرازیده )
▪️مثال:
آن عملیات پیشتر در شورای امنیتِ ملی بررسی و اِستَراشته شده بود ( از دیدگاهِ استراتژیک ارزیابی شده بود، ) و نیازی به بررسیِ دوباره نداشت.
🔹 #نااسترازشی ( نااِستَرازِشی )
یا: #نااستراز ( نااستَراز )
▪️مثال:
آن کارها از امورِ نااِستَرازِشی بودند، و به طبع نیازی به بررسی ِشان در مجلس نبود.
🔸 #هنااستراز ( هُنااِستَراز )
🔺نکته:
برای توضیحِ پیشوندِ " هُنا " بروید به #پیشوندستان و #هنا .
🔹 #geostrategy استراتژیِ یک حکومت بر پایه ی مسائل ژئوپولیتیک
🔹 #زمین استرازه ( زَمین اِسترازه )
▪️مثال:
وضعیتِ آن دورانِ اروپا در ارتباطِ نزدیک بود با دشمنی های تاریخیِ دولت های اروپایی و زمین اِسترازه ی ( استراتژیِ ژئوپولیتیکِ ) همان روزِ همسایِگان.
🔸 #زمین استراز ( زمین اِستَراز )
▪️مثال:
دسترسی به منابعِ آبی در آینده به یکی از امورِ زمین استَرازِ ( ژئواستراتژیکِ ) کشورهای جهان بدل خواهد شد.
🔹 #زمین استرازانه ( زمین اِستَرازانه )
🔸 #stratagem طرحِ ترفندآمیز، که رقیب را شگفت زده می کند.
🔸 #استرازین ( اِستَرازین )
یا: #استرازام ( اِستَرازام )
🔺 نکته:
۱ - برای دیدنِ هم ریشه های جزءِ نخستِ استَرازیدن در زبان های ایرانی بروید به: #to_obstruct .
۲ - برای دیدنِ جزءِ دومِ اِستَرازیدن در زبان های ایرانی بروید به: #to_hegemonize .
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
واژه {اِستراتژی} همریشه با واژه {تراز} در پارسی است:
ما ریشه هِندو اروپایی {اَگ} را داشتیم که سپس، در اوستایی با دگرگونی آوایی ( گ/ز} به ریختِ {اَز} در آمد.
به همراه این واژه، پیشوندِ {تَرَ} که امروزه به ریختِ {تر} در آمده است آمده و واژه {تَرَاَز} ساخته شده که امروزه به آن {تَرآز} می گوییم.
... [مشاهده متن کامل]
با نِگاه به اینکه {اَز} در اوستایی یِک کارواژه است، در پارسی، کارواژه اش {آختَن} میشود که از دگرگونی آوایی {ز/ت} پیروی می کند.
واژه {ترازو} که امروزه داریم، برگرفته از واژه {تَرَآزو} اوستایی است که {آزو} در اینجا، واژه ای کنشگر است که همراهِ پسوندِ {و} آمده است.
. . . . . . . . . . . . . . . .
شاید بپرسید که {استراتژی} از کجا می آید؟
از همین ریشه {اَگ}، واژه {اَگِین} در یونانی ساخته شد، که به همراه {استراتوس} واژه {اِستراتوس آگِین} ساخته شد. {اِستراتوس} برابر {سپاه، لشکر} است.
واژه {اَگِین} برابر {راندن، پخش شدن، کنترل} بوده است، و چَم ( =معنی ) {استراتژی}، برای همین است.
کنجکاو هستیم که با واژه {آز} و کارواژه {آختن} چگونه میتوان برای {استراتژی} واژه سازی کرد.
نِگاه من، این است که از پیشوندی نِشانگرِ {گستردن} بکار ببریم. دو دسته پیشوند با این ویژگی داریم:
1 - گُ/وی:که پیشوندِ {گُ} با {آختن} نمی خواند، و با {وی} کارواژه {ویآختن} ساخته میشود به چَمِ {تاکتیک چینی، استراتژی گزینش کردن}
2 - دَر/بدر:کارواژه های {درآختن/بدرآختن} ساخته میشوند به همان چم ( =معنی )
این ها کارواژه بودند، و برای خودِ واژه {استراتژی}، واژه های {ویاز/دَرآز/بِدَرآز} ساخته میشوند.
. . . . . . . . . . . . . . . .
نِمونه:
- بهتر است که از این استراتژی بکار ببریم تا سود بیشتری کنیم.
درست تر:بهتر است که از این ویاز/درآز/بدرآز بکار ببریم تا سود بیشتری کنیم.
شما کاربران فرهیخته، میتوانید دیدگاه های خود را در این باره این دیدگاه بفرمایید، تا من را آگاه سازید.
پَسگَشت:رویه 5 از نِبیگِ {ریشه شناسی ریشه شناسیک/اِتِیمولوژکالِ پارسی، انگلیسی و دیگر زبان های هندو اروپایی}
بِدرود!
ما ریشه هِندو اروپایی {اَگ} را داشتیم که سپس، در اوستایی با دگرگونی آوایی ( گ/ز} به ریختِ {اَز} در آمد.
به همراه این واژه، پیشوندِ {تَرَ} که امروزه به ریختِ {تر} در آمده است آمده و واژه {تَرَاَز} ساخته شده که امروزه به آن {تَرآز} می گوییم.
... [مشاهده متن کامل]
با نِگاه به اینکه {اَز} در اوستایی یِک کارواژه است، در پارسی، کارواژه اش {آختَن} میشود که از دگرگونی آوایی {ز/ت} پیروی می کند.
واژه {ترازو} که امروزه داریم، برگرفته از واژه {تَرَآزو} اوستایی است که {آزو} در اینجا، واژه ای کنشگر است که همراهِ پسوندِ {و} آمده است.
. . . . . . . . . . . . . . . .
شاید بپرسید که {استراتژی} از کجا می آید؟
از همین ریشه {اَگ}، واژه {اَگِین} در یونانی ساخته شد، که به همراه {استراتوس} واژه {اِستراتوس آگِین} ساخته شد. {اِستراتوس} برابر {سپاه، لشکر} است.
واژه {اَگِین} برابر {راندن، پخش شدن، کنترل} بوده است، و چَم ( =معنی ) {استراتژی}، برای همین است.
کنجکاو هستیم که با واژه {آز} و کارواژه {آختن} چگونه میتوان برای {استراتژی} واژه سازی کرد.
نِگاه من، این است که از پیشوندی نِشانگرِ {گستردن} بکار ببریم. دو دسته پیشوند با این ویژگی داریم:
1 - گُ/وی:که پیشوندِ {گُ} با {آختن} نمی خواند، و با {وی} کارواژه {ویآختن} ساخته میشود به چَمِ {تاکتیک چینی، استراتژی گزینش کردن}
2 - دَر/بدر:کارواژه های {درآختن/بدرآختن} ساخته میشوند به همان چم ( =معنی )
این ها کارواژه بودند، و برای خودِ واژه {استراتژی}، واژه های {ویاز/دَرآز/بِدَرآز} ساخته میشوند.
. . . . . . . . . . . . . . . .
نِمونه:
- بهتر است که از این استراتژی بکار ببریم تا سود بیشتری کنیم.
درست تر:بهتر است که از این ویاز/درآز/بدرآز بکار ببریم تا سود بیشتری کنیم.
شما کاربران فرهیخته، میتوانید دیدگاه های خود را در این باره این دیدگاه بفرمایید، تا من را آگاه سازید.
پَسگَشت:رویه 5 از نِبیگِ {ریشه شناسی ریشه شناسیک/اِتِیمولوژکالِ پارسی، انگلیسی و دیگر زبان های هندو اروپایی}
بِدرود!
راهکاری که بتوان با عملکرد به آن ، بیشترین سودوکمترین ضرر را دربورس وکسب وکار و کارهای روزمره وجتگ وصلح ودرس ومشق بدست آورد. ضمن اینکه بطور مداوم جهت بهینه سازی راهبرد ، نواقص حین عمل را رفع نمود . #
تعیین اهداف بلندمدت جهت رشد، توسعه و یا حفظ پایداری یک سازمان
استراتژی: هنر تعیین بهترین خواسته در موقعیتی ویژه و یا دوراندیشانه بر اساس شرایط و امکانات موجود و شرایط و امکانات فرضی آینده. سیاست ( رهبران ) تعیین کننده ی استراتژی و استراتژی تعیین کننده ی اهداف اجرایی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
است. برای مثال، مدیران شرکت اپل به این خواسته می رسند که باید تا x سال دیگر از شرکت سامسونگ کره در زمینه ی تولید گوشی پیشی بگیرند. این همان استراتژی است. استراتژیست های شرکت اپل برنامه ریزی می کنند که برای رسیدن به این خواسته چقدر زمان، چه میزان هزینه، تکنولوژی، نیروی انسانی، تبلیغات و. . . . نیاز دارند.
داشتن برنامه ای حساب شده برای رسیدن به هدفی مشخص
ترفند. . .
دکترین. .
هنرکاربردی. .
مثل
کشتی جنگی ای ساخته شده چندکیلومتر دورازساحل که بایدبایک استراتژی خاص.
ان را به اب اندازند. .
یا بایدک کش ممکن نیست. .
زمین رابکنند. واب رابه کشتی برسانند.
... [مشاهده متن کامل]
که هیچ کدام کارایی ندارد.
بایدچاره کردونقشه راه بهترووو. . .
دکترین. .
هنرکاربردی. .
مثل
کشتی جنگی ای ساخته شده چندکیلومتر دورازساحل که بایدبایک استراتژی خاص.
ان را به اب اندازند. .
یا بایدک کش ممکن نیست. .
زمین رابکنند. واب رابه کشتی برسانند.
... [مشاهده متن کامل]
که هیچ کدام کارایی ندارد.
بایدچاره کردونقشه راه بهترووو. . .
استراتژی در جنگ، هنر فرماندهی کل عملیات نظامی است. تاکتیک ها و تدابیر جنگی، مهارت تشکلیل ارتش و پاسخ به نیاز های فوری در میدان جنگ است. بیشتر ما در زندگی تاکتیک ها را می شناسیم؛ اما استراتژیست نیستیم. هنگام درگیری، فقط به فکر نجات هستیم و افق های دوردست را نمی بینیم. اندیشیدن به شکل استراتژیک دشوار و نامتعارف است. شاید تصور کنید فردی با قابلیت های استراتژیک هستید؛ اما در واقع شما صرفا آشنا به مهارت های تاکتیکی هستید. برای دستیابی به قدرت استراتژی باید خود را دست بالا بگیرید و به توانایی هایتان اعتماد داشته باشید. استراتژی به شما کمک می کند تا بر هدف های بلند مدت خود تمرکز کنید، شما را از حالت منفعلانه ای که در بسیاری از جنگ های زندگی زمین گیرتان می کند بیرون می آورد و به یک مبارز کامل تبدیلتان می کند.
... [مشاهده متن کامل]
( برگرفته از کتاب ۳۳ استراتژی جنگ اثر رابرت گرین )
... [مشاهده متن کامل]
( برگرفته از کتاب ۳۳ استراتژی جنگ اثر رابرت گرین )
مجموعه ای ازراهکارهایی برای انجام کارهاواستفاده ازبهترین روش در شرایط مختلف بنابه شرایط موجود ، برای رسیدن به هدفی درازمدت ( بیشترجنبه نظامی دارد )
راهبرد. مدیریت هوشمندانه
راهکار
برنامه بلند مدت برای اجرای چیزی
نقشه وبرنامه معطوف به هدف خاص استراتژیاست
روش انجام کار
استراتژی ( Strategy ) : [اصطلاح بازی کامپیوتری] به معنی خود اصطلاح است و همان هنر رزم آرایی را گویند.
استراتژی یا راهبرد
مجموعه اقدامات عمده و اساسی برای رسیدن به اهداف مورد نظر
مجموعه اقدامات عمده و اساسی برای رسیدن به اهداف مورد نظر
معنی مصطلح امروزی :
استراتژی = نقشه راه
نقشه راه برای نیل به اهداف
یعنی اتخاذ برنامه مناسب و راهبردی براساس اقتضائات هدف و شرایط خود و همه شرایط مرتبط و تاثیرگذاری ها و تاثیر پذیری های کوتاه و بلند مدت منطقه آیی و فرامنطقه آیی برای نیل مطلوب به هدف یا اهداف
... [مشاهده متن کامل]
ممکن است این اهداف برخورد با یک اتفاق و یا یک هدف کلان باشد
بیشترین کاربرد استراتژی امروز در دنیا عبارت است از داشتن برنامه موثر که فرد یا افراد و یا کشوری را در موضوع و یا موضوعاتی برای رسیدن به هدف و یا اهدافی با کمترین آسیبها هدایت کند
استراتژی = نقشه راه
نقشه راه برای نیل به اهداف
یعنی اتخاذ برنامه مناسب و راهبردی براساس اقتضائات هدف و شرایط خود و همه شرایط مرتبط و تاثیرگذاری ها و تاثیر پذیری های کوتاه و بلند مدت منطقه آیی و فرامنطقه آیی برای نیل مطلوب به هدف یا اهداف
... [مشاهده متن کامل]
ممکن است این اهداف برخورد با یک اتفاق و یا یک هدف کلان باشد
بیشترین کاربرد استراتژی امروز در دنیا عبارت است از داشتن برنامه موثر که فرد یا افراد و یا کشوری را در موضوع و یا موضوعاتی برای رسیدن به هدف و یا اهدافی با کمترین آسیبها هدایت کند
دوربرد، سیاست دوربردی
فراموش نمودم به نوشته ی کاربری به نام هانیه در بالا اشاره کنم که سیاست های دوربردی و راهبردی را بگونه ای فشرده بسیار خوب اشاره نموده است
فراموش نمودم به نوشته ی کاربری به نام هانیه در بالا اشاره کنم که سیاست های دوربردی و راهبردی را بگونه ای فشرده بسیار خوب اشاره نموده است
دوربرد
واژه بکار برده شده ی �راهبرد� در بالا به هیچ رو برابر پارسیِ واژه ی �استراتژی� نیست که برابر واژه ی �تاکتیک� است.
واژه بکار برده شده ی �راهبرد� در بالا به هیچ رو برابر پارسیِ واژه ی �استراتژی� نیست که برابر واژه ی �تاکتیک� است.
معنی استراتژی همان نقشه و روش رسیدن به هدف میباشد منتها استراتژی بر دو نوع است یکی راهبردی و معطوف به چشم انداز یا اصطلاحا استراتژیک میباشد و دومین نوعش تاکتیکی و منفعلانه.
بعنوان درک مطلب یک مثال درسی میزنم. فرض کنید شما دارین برا کنکور درس میخونین که ضریبهای همه دروس ۴ است و فقط ضریب زبان انگلیسی ۱ است. داوطلبی که استراتژی اون تاکتیکی و منفعلانه است به احتمال زیاد زبان رو نمیخونه و میگه من بقیه رو مثلا بالای ۹۰ درصد میتونم بزنم و این برا رتبه تک رقمی کافیه و نیازی به خوندن زبان که ضریبش کمه ندارم. ولی دومین داوطلب که استراتژی راهبردی و استراتژیک و معطوف به چشم انداز آینده اش که تبدیل شدن به یک فرد باسواد و عالم هست زبان رو کنار نمیذاره و هرچند کم ولی مستمر میخونه چون او میدونه فقط کنکور هدف او نیست.
... [مشاهده متن کامل]
بعنوان درک مطلب یک مثال درسی میزنم. فرض کنید شما دارین برا کنکور درس میخونین که ضریبهای همه دروس ۴ است و فقط ضریب زبان انگلیسی ۱ است. داوطلبی که استراتژی اون تاکتیکی و منفعلانه است به احتمال زیاد زبان رو نمیخونه و میگه من بقیه رو مثلا بالای ۹۰ درصد میتونم بزنم و این برا رتبه تک رقمی کافیه و نیازی به خوندن زبان که ضریبش کمه ندارم. ولی دومین داوطلب که استراتژی راهبردی و استراتژیک و معطوف به چشم انداز آینده اش که تبدیل شدن به یک فرد باسواد و عالم هست زبان رو کنار نمیذاره و هرچند کم ولی مستمر میخونه چون او میدونه فقط کنکور هدف او نیست.
... [مشاهده متن کامل]
راهژست
واژه استراتژی از کلمه یونانی ( استراتگوس ) Strategos گرفته شده است. استراتگوس یا ( استراتژ ) به معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار می رفت. بطور مثال، ارتش یونان باستان که از گروههای کوچک سربازانِ متعلق به خاندانهای یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی می شد.
... [مشاهده متن کامل]
استراتژی به نحوه رسیدن به هدفی کلی در دراز مدت اشاره دارد.
در کنارآن، واژه تاکتیک استفاده می شود. [dehkhodaworddetail - e713a8838e20499cb1ddcb888cf421e4 - fa. html تاکتیک ]نحوه رسیدن به اهداف کوتاه مدت است.
در واقع با بکارگیری تاکتیک ها یک استراتژی اجرا می گردد.
به طور مثال در یک جنگ که هدف غایی به زانو در آوردن دشمن است. استراتژی ممکن است تمرکز بر نیروی هوایی برای رسیدن به هدف در طول جنگ باشد. تاکتیک نیز در یک نبرد مشخص، نحوه بکارگیری این نیرو را تعیین می کند.
... [مشاهده متن کامل]
استراتژی به نحوه رسیدن به هدفی کلی در دراز مدت اشاره دارد.
در کنارآن، واژه تاکتیک استفاده می شود. [dehkhodaworddetail - e713a8838e20499cb1ddcb888cf421e4 - fa. html تاکتیک ]نحوه رسیدن به اهداف کوتاه مدت است.
در واقع با بکارگیری تاکتیک ها یک استراتژی اجرا می گردد.
به طور مثال در یک جنگ که هدف غایی به زانو در آوردن دشمن است. استراتژی ممکن است تمرکز بر نیروی هوایی برای رسیدن به هدف در طول جنگ باشد. تاکتیک نیز در یک نبرد مشخص، نحوه بکارگیری این نیرو را تعیین می کند.
فراراهبرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)