استخدام

/~estexdAm/

    employ
    employment
    hire
    recruitment
    engagement
    service

فارسی به انگلیسی

استخدام ازاد
open shop

استخدام تحمیل کردن
featherbed

استخدام ورزشکاران حرفه ای
professionalism

استخدام کردن
employ, engage, place, recruit, to recruit, to engage

استخدام کردن هنرپیشه
bill

استخدام کننده
employer, recruiter

مترادف ها

service (اسم)
لوازم، کمک، کار، یاری، سابقه، وظیفه، خدمت، بنگاه، تشریفات، عبادت، استخدام، اثاثه، سرویس، نوکری، زاوری، درخت سنجد، یک دست ظروف، نظام وظیفه

employment (اسم)
استخدام، بکارگیری، کارگماری

recruitment (اسم)
استخدام، سرباز گیری

پیشنهاد کاربران

استخدام:گزینش.
واژه استخدام
معادل ابجد 1106
تعداد حروف 7
تلفظ 'estexdām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی 'estexdAm
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
واژه استخدام
معادل ابجد 1106
تعداد حروف 7
تلفظ 'estexdām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی 'estexdAm
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

استخدام: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی زیبای سغدی است:
اسپاسیک espāsik.
استخدام، به معنی خدام خادم خدمت کننده به مردم و در در دام دستگاهای نظام سرمایه داری قرار گرفتن چ دولتی و خصوصی برای چند غاز حقوق در واقع بخوام بگم همان نوکر وحمال سیستم هاست
واژه استخدام صد درصد پارسی است چون چنین واژه در عربی نمی باشد در ترکی همین طور واژه استخدام کاملا پارسی است.
به خدمت گرفتن
استفاده کردن، بهره بردن، استعمال، بکار بردن
مزدور، نوکر، حمال
employment
استخدام بر وزن استفعال بمعنای بکار گرفتن
کارگماری
" گمارش " از بن گماشتن به معنای استخدام کردن ، بکار گماردن ، گمارشگر = استخدام کننده.
افروزش
کارش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس