فعل، کار، عملیات، چیز، وظیفه، سعی، ساخت، استحکامات، زحمت، شغل، زیست، کارخانه، نوشتجات، موثر واقع شدن، اثار ادبی یا هنری
defense(اسم)
دفاع، حمایت، مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات
defence(اسم)
مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات
rampart(اسم)
سد، بارو، استحکامات
پیشنهاد کاربران
به گروهی از سازه ها چون: دژ، برج، بارو، خندق، سنگر و . . . که برای امور پَدافندی/پاسداری یا آفَندی/رزمی در سرزمین یا مرزها ساخته می شود استحکامات گفته می شود که برابر پارسی آن می تواند اُستُوارِه ها باشد. چرا که اُستُوارِه از ریشه ی ستُوار/اُستُوار به چم برجا و پایدار است که معرّب آن مستحکم است. ... [مشاهده متن کامل]
اُستُوارِه= استحکام گرفته اُستُوارِه هایِ رزمی = استحکامات نظامی اُستُوارِه هایِ پَدافَندی= استحکامات دفاعی