deserve, earn, merit, rate
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
شایستگی، لیاقت، خدمت، استحقاق، سزاواری
شایستگی، صحرا، بیابان، دشت، استحقاق
لقب، عنوان، کنیه، اسم، نام، سرصفحه، برنامه، مقام، استحقاق، حق، صفحه عنوان کتاب، عنوان قبل از اسم شخص
پیشنهاد کاربران
لیاقت - صلاحیت
استحقاق کلمه ای عربی است از باب استفعال به معنی درخواست کردن حق یا مطالبه حق
لا تُعطی أحداً أکثرُ مِمَّا یَستَحِقُّ.
به دیگران استحقاق را بیشتر از ظرفیّت خودشان نده.
یه معنی دیگری برای این آیه مُعجزه:
أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی
یَستحِق - مُستَحِق - استحقاق
به دیگران استحقاق را بیشتر از ظرفیّت خودشان نده.
یه معنی دیگری برای این آیه مُعجزه:
أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی
یَستحِق - مُستَحِق - استحقاق
ریشه از حق داره به معنی حق داشتن، سزاوری و شایستگی
قابل بودن
سزاوارشدن، مطالبه حق، به معنی اهلیت دارا شدن حق.
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
پورتا purtã ( سنسکریت )
پَرمانی ( سنسکریت: پْرَمانَ )
دَهارمی ( سنسکریت: دْهارمَ )
سزاواری
پورتا purtã ( سنسکریت )
پَرمانی ( سنسکریت: پْرَمانَ )
دَهارمی ( سنسکریت: دْهارمَ )
سزاواری