استثنا

/~estesnA/

    exception
    exclusion
    immunity

فارسی به انگلیسی

استثنا قایل شدن
exclude

مترادف ها

exception (اسم)
رد، اعتراض، استثنا، استثناء

پیشنهاد کاربران

در شرایط خاص
بهترین پیشوندها برای بکارگیریِ " استثنا، مستثنی، مستثنی کردن، به استثنایِ. . . " و " انضمام، به انضمامِ . . . " :
پیش از هر چیز باید بگویم که " به استثنایِ . . . " پادواژه یِ " به انضمامِ . . . " است.
...
[مشاهده متن کامل]

درواژگانِ " استثنا، مستثنی، مستثنی کردن" چیزی یا چیزهایی " بیرون" گذاشته می شود و در واژگانِ " انضمام و. . . " چیزی یا چیزهایی " درون" گذاشته می شوند.
در زبان آلمانی کارواژه یِ " ausschliessen " و در زبانهای اروپایی کارواژه های " except/ exclude " برای " استثنا/مستثنی ساختن/کردن"
بکار می روند که در آلمانی از پیشوند " aus " و در زبانهای اروپایی از پیشوند " ex" که عملگری برای نشان دادنِ " بیرون/به بیرون" است، بکار گرفته می شود و پیشوندِ همکارکردِ آنها در زبانِ پارسی " آز ( نمونه: آزمودن ) ، زِ، زُ ( نمونه:زدودن ) ، هَز ( نمونه: هزینه ) " می باشد که برآمده از پیشوند اوستایی - پارسی میانه " اوس، اوز" هستند. پادواژه یِ " ausschliessen" در زبانِ آلمانی " einschliessen " برای " انضمام سازی" می باشد که از پیشوندِ " ein" که عملگری برای نشان دادن " ورود، ورود به" بهره گرفته شده است و در زبانِ پارسی پیشوندهایی همچون " نِ" و " اَندر" و " در" پیشوندهایی هستند که این کارکرد را بازنمایی می کنند ( برای آگاهی بیشتر در این زمینه به زیرواژه های " نِ" و " اَندر" در همین تارنما مراجعه کنید. )
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بنابراین چه پیشوندهایی برای واژگانِ " استثنا، مستثنی، مستثنی کردن" پیشنهاد می شود:
1 - پیشوند " آز " که باز نمایی کننده یِ " بیرون، به بیرون" می باشد. ( ریختهایِ دیگرِ این پیشوند: زِ، زُ، هَز )
2 - پیشوندِ " برون/بیرون"
3 - پیشوندِ " وی/گُ" که در زبانِ پارسی پیشوندِ "جداسازی" نیز می باشد بمانند" گُسستَن"
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
چه پیشوندهایی برای واژگانِ " انضمام، به انضمامِ . . . و. . . " پیشنهاد می شود؟
1 - پیشوندِ " نِ"
2 - پیشوندِ " اندر"
3 - پیشوندِ " درون"
4 - پیشوند" در"
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته:
کاراییِ پیشوندِ " اوس، اوز" در اوستایی چنین بوده اند:
1 - بالا، بر ( همچنین: بلندی ) که در این مینه با واژه " اوج" نیز همریشه است ( در اوستایی این کارکرد بسیار فراوان بوده است. )
2 - بیرون، به سمت بیرون
3 - سوای، جدای از
چنانچه این پیشوند برایِ واژگانِ " مستثنی، استثنا" گزیده شود، کارکردهایِ 2 و 3 در بالا را در نظر خواهیم داشت.
نکته:
واژگانِ "انضمام و به انضمامِ و. . . " را از واژگانِ "ضمیمه و. . . " جداسازی کنید و از دریچه زبانِ عربی به واژگان نگاه نیاندازید؛چراکه بهترین پیشوندها برای " ضمیمه و. . . " پیشوندهایِ " پی" و " اَف" می باشند. من آگاهانه واژگانِ عربی را در نوشته ی بالا بکار بردم، تا جایگزینهایِ پارسی بجایِ آنها نیز روشن و آشکار شود.
نکته:
اگر بخواهیم کارواژه یِ " ausschliessen" ( آلمانی ) و " exclude" ( اروپایی ) را تکواژ به تکواژ به زبان پارسی بازگردانیم، کارواژه یِ " آزوستن ( آز. وَستَن ) یا " آزبستن ( آز. بَستَن ) " را خواهیم داشت که من در زیر واژه یِ " اخراج " از همین تارنما پیشنهاد کردم. ولی شما خود می توانید کارواژه درخوری را با پیشوندهای بالا همراه سازید و واژه یِ دلخواه خود را بسازید. برای نمونه " آزگذاشتن/اندرگذاشتن و. . . "
نکته:
پیشوندِ " اوز، اوس" در زبانهایِ اوستایی - پارسی میانه از پیشوندهای پُرکاربرد بوده است که در گذر زمان به دلیلِ فراموشیِ کاربردِ آن، به تاریکی رفته است و در برخی جاها نیز پیشوندها و واژگانِ دیگر جایگزینِ آن شده اند. اکنون سزاوار است که ما این پیشوند را زنده سازی کنیم و سپس آن را در دسته یِ "پیشوندهایِ جدایی پذیر" بگنجانیم تا دیگر فراموش نشود و واژگانِ اندک شمارِ " آزمودن، زدودن و. . . " را جدایی پذیر کرده ( برای نمونه: آز بمایید به جای بیآزمایید ) تا خوانِشِ آن آسانتر و کاربردِ پیشوند نمایان تر شود. همچنین ما باید پیشوند " آز، زِ ، زُ" را به یک ریخت در آوریم تادچارِ آشفتگی نشویم که پیشنهادِ من پیشوندِ " آز" می باشد. فراموش نکنید که جدایی پذیر کردنِ پیشوندها ساختارِ واژگان را دگرگون نمی سازد ( برای نمونه واژگانِ " آزمایش، آزمودگی، آزمایه و. . . " چه پیشوند جدایی پذیر باشد چه جدایی ناپذیر، یکی و اینهمان خواهند بود. پس نگران و دلواپس نباشید. )
نکته:
همچنین شما می توانید واژگانِ " include " و واژگانِ دیگری همچون " exclusive ، inclusive " و . . . را بررسی کنید تا اندریافت بهتری در پیرامونِ واژگانِ بالا بدست آورید.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشت: رویبرگهای 306 و 307 از نبیگ " فرهنگ واژه های اوستا"

استثنا
برتافته
استثنا از مصدر ثنی گرفته شده ( ثنی ) به معنای عطف و پیچاندن است ، و نیز به معنای رد بعضی بر بعض دیگر است . صاحب مجمع البیان میگوید: اصل ( ثنی ) به معنای عطف است ، وقتی بخواهی بگوئی فلانی را از فلان یا
...
[مشاهده متن کامل]
فلان عمل منصرف کردم میگوئی : ( ثنیته عن کذا ) . لذا کلمه ( استثنأ ) از همین باب است ، چون در استثنأ نظر خود را به جمله قبل بر میگردانی و افرادی را از آن استثنأ میکنی . و از همین باب است کلمه ( اثنان : دو ) ، چون دومی از هر چیز عطف به اولی آن می شود، و به سوی آن برگردانده می شود: ( ثنأ ) هم که به معنای مدح است از این باب است ، زیرا در مدح و ستودن ، فضایل شخص ممدوح را یکی یکی ذکر می کنند، دومی را به اولی و سومی را به دومی عطف مینمایند. ( ترجمه ی تفسیر المیزان )

جدابافته
آمیخته واژه ی �جدابافته� را با اندک چشم پوشی، بجای واژه ی از ریشه عربی: �استثناء� بکار برده و بجای �استثنایی بر قاعده� نوشته ام: �جدابافته ای بر قاعده�. برای واژه ی �قاعده� به مانش فلسفی آن، واژه ی پارسی درخور نیافتم. نکته ی مهم در کاربرد چنین زبانزدی که شاید کم تر به دیده گرفته شده، آرش آن است که در بنیاد خود، اشاره به کار یا جُستاری نشدنی دارد؛ زیرا �قاعده� در مانش فلسفی و منطقی که در اینجا منظور از آن، منطق صوری و الگوی متافیزیکی برخورد به پدیده ها در شیوه ی اندیشگی کهنه و ناسازگار با پیشرفت های دانشورانه و فن آورانه ی دو سه سده ی کنونی آدمی است، باید دو ویژگی دربر داشته باشد:
...
[مشاهده متن کامل]

الف. سازگار با همه ی حکم های جزئیات جُستارِ خود باشد؛ و
ب. برای شناخت آن جزئیات، شایستگی کاربرد داشته باشد.
به این ترتیب و بر بنیاد آن شیوه اندیشگی، در �قاعده�، جدابافته ای ( استثناء ) نمی تواند و نباید هستی داشته باشد؛ زیرا �قاعده� را زیر و رو کرده از میان برمی دارد.
برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/03/blog - post_215. html

برابر نهاد برای استثنا ; "کمیزه" و "کم خیزه"" کم باشگی" کم ازبیش" میباشد. برای مثال در جمله زیر"
گاهی استثناهایی نیز وجود داشته است
گاهی کماز بیشی هایی نیز وجود داشته و یا: گاهی کمباشگی هایی هم وجود داشته است.
...
[مشاهده متن کامل]

شماری از پیشنهاد های دوستان بسیار خوب هستند اما برخی زمان ها نمی تواند مفهوم نهفته در کاربردهای "استثنا" را در همه ی عبارت ها و فراز های برساند رچرا که استثنا در زبان فارسی در معانی بکار برده می شود که در عربی وجود ندارند

جداگانگی، جداگانه
آمیخته واژه های �جداگانگی� و �جداگانه� را پیش از این به آرش �تفاوت� و �متفاوت� بکار برده ام. با این همه، می توان این آمیخته واژه ها را با اندک چشم پوشی درخور به آرش واژه های از ریشه اَربیِ ( عربی ) �استثناء� و �استثنایی� نیز بکار برد. نمونه:
...
[مشاهده متن کامل]

آنجا که به یکی از جداگانگی ( استثناء ) های گمانه ی یورش نظامی امپریالیست ها به ایران می پردازد، نوشته ام . . .
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۲۴ مهر ماه ۱۳۹۸
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/10/blog - post_68. html

جدا، سوا
جداداری - سواداری
جداویژه/ سواویژه/ جدا/ سوا
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
هاویر hãvir ( کردی. )
نیسِد nised ( سنسکریت: نیسِدهَ nisedha )
ناوازه nãvãze ( کردی )
اَپَواد apavãd ( سنسکریت: اَپَوادَ apavãda )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس