article (اسم)
ماده، عمل، شرط، اسباب، مقاله، بند، گفتار، فقره، فصل، حرف تعریف، متاع، کالا، چیز
gear (اسم)
لوازم، اسباب، جامه، پوشش، دنده، چرخ دنده، افزار، ادوات، الات، مجموع چرخهای دندهدار، چرخ دنده دار
apparatus (اسم)
لوازم، ساز، دستگاه، ماشین، اسباب، جهاز، الت
thing (اسم)
شیی ء، کار، اسباب، جامه، متاع، چیز، دارایی، لباس، شیء
implement (اسم)
انجام، اسباب، الت، ابزار، اجراء، افزار
tool (اسم)
ساز، اسباب، الت، الت دست، برگ، ابزار، افزار
tackle (اسم)
اسباب، لوازم کار، طناب و قرقره
instrument (اسم)
سند، اسباب، الت، وسیله، ادوات
apparel (اسم)
اسباب، جامه، رخت
utensil (اسم)
ظرف، اسباب، مخلفات، ظروف، وسایل
trap (اسم)
دام، اسباب، نیرنگ، گیر، دریچه، تله، در تله اندازی، محوطه کوچک، شکماف، فریب دهان، نردبان قابل حمل، زانویی مستراح و غیره تله
paraphernalia (اسم)
لوازم، متعلقات، اسباب، ضمائم، اموال شخصی زن، اثایالبیت، اثای
appurtenance (اسم)
ضمیمه، متعلقات، دستگاه، اسباب، جهاز، جزء، حالت ربط و اتصال
device (اسم)
اندیشه، دستگاه، اسباب، اختراع، شعار، شیوه
engine (اسم)
محرک، ماشین، اسباب، الت، موتور، ماشین بخار
rigging (اسم)
اسباب، مجموع طناب و بادبانهای کشتی
rig (اسم)
لوازم، اسباب، جامه، لباس، تجهیزات، وضع حاضر، دگل ارایی
furniture (اسم)
سامان، اسباب، مبل، وسایل، اثاثه، اثای خانه، پایه مبل و صندلی
gadget (اسم)
اسباب، جزء، ابزار، مکانیکی، الت کوچک
appliance (اسم)
اسباب، الت، وسیله، اختراع، تعبیه
contraption (اسم)
اسباب، اختراع، ابتکار، تدبیر
contrivance (اسم)
اسباب، اختراع، تمهید، تدبیر
layout (اسم)
اسباب، ترتیب، طرح، بساط، طرح بندی
doodad (اسم)
اسباب، ابزار
gizmo (اسم)
اسباب، جزء، ابزار، مکانیکی، الت کوچک
whigmaleerie (اسم)
اسباب، هوس، وهم، تلون مزاج، چیز قشنگ و ارزان
gismo (اسم)
اسباب
mounting (اسم)
اسباب، ارایش، پایه