اصولاً، به طور بنیادین، از اصل، از بیخ، از اساس، از ریشه، از پایه، از بنا بنیاد، از پی
در بنیادِ خود
اینکه با آن برق دزدان تبهکار، آیا در بنیاد خود ( اساسأ ) برخوردی انجام شده و اگر انجام شده، چگونه برخوردی بوده، هیچ روشن نیست . . .
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2021/07/blog - post_8. html
اینکه با آن برق دزدان تبهکار، آیا در بنیاد خود ( اساسأ ) برخوردی انجام شده و اگر انجام شده، چگونه برخوردی بوده، هیچ روشن نیست . . .
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2021/07/blog - post_8. html
تعریفی که آقای مهدی از �اساسا� ابراز کرده اند، سنخیت چندانی با این واژه ندارد.
تمام معانی کاربردی توسط ایشان، مترادف همان واژه اول یعنی �اصولا� می باشد.
این در حالی است که هرجایی که واژه �اصل� به کار می رود، به معنی وجود استثناء یا استثنائاتی هست.
... [مشاهده متن کامل]
اما کاربرد واژه �اساسا� برای موارد ریشه ای با ثبات بیشتر است که عموما استثنا ندارند.
تمام معانی کاربردی توسط ایشان، مترادف همان واژه اول یعنی �اصولا� می باشد.
این در حالی است که هرجایی که واژه �اصل� به کار می رود، به معنی وجود استثناء یا استثنائاتی هست.
... [مشاهده متن کامل]
اما کاربرد واژه �اساسا� برای موارد ریشه ای با ثبات بیشتر است که عموما استثنا ندارند.
اصولا، عمدتا، بیشتر، اکثرا، معمولا، اکثرا
بر پایه ی