آس و پاس فیلمی به کارگردانی سیامک یاسمی و نویسندگی یاسمی و ابراهیم زمانی آشتیانی محصول سال ۱۳۴۰ است.
مردی که کارمند ساده ای است و خودش را بیمهٔ عمر کرده است، ناگهان ناپدید می شود و مدتی بعد به صورت برادر دوقلوی خودش ظاهر می گردد تا بتواند پس از دریافت حق بیمهٔ عمر با همسرش زندگی آرامی را در شهر دیگری شروع کند…
... [مشاهده متن کامل]
• ناصر ملک مطیعی
• آذر حکمت شعار
• آرمان هوسپیان
• پرخیده
• تاج الملوک احمدی
• همایون
• عزت الله مقبلی
مردی که کارمند ساده ای است و خودش را بیمهٔ عمر کرده است، ناگهان ناپدید می شود و مدتی بعد به صورت برادر دوقلوی خودش ظاهر می گردد تا بتواند پس از دریافت حق بیمهٔ عمر با همسرش زندگی آرامی را در شهر دیگری شروع کند…
... [مشاهده متن کامل]
• ناصر ملک مطیعی
• آذر حکمت شعار
• آرمان هوسپیان
• پرخیده
• تاج الملوک احمدی
• همایون
• عزت الله مقبلی
ولگر، بی خانمان، بی عار ، خانه به دوش، بی کار و معطل، شخصی که شغل و مکانی برای زندگی نداشته باشد.
آس دو سنگ گرد و پخ برهم نهاده که سنگ بالایی به قدرت دست آدمی یا ستور یا باد یا آب و بخار و برق گردد و غلات و جز آن را خرد یا آرد سازد. آنچه را به دست گردد، دست آس ( دستاس ) و آسدست و آنچه را با آب گردد آب آس یا آسیاب یا آسیا و آنچه را به باد گردد بادآس و آس باد و آس بستور گردنده�را خرآس و ستورآس گویند و آس که به گاو گردد آن را گاوآس گویند.
... [مشاهده متن کامل]
آس شدن ؛آس گردیدن. آس گشتن. آرد شدن. نرم ، خُرد، آسیائی شدن.
آس و پاس: [عامیانه، کنایه ] در نهایت تهیدستی ، فقیر و بی چیز
ارتباط این کلمه با فعل سودن یا ساییدن که بن مضارع آن، سا می باشد می تواند جالب باشد.
بازی با کلمات برای یادسپاری آسان تر:
خَراس=خر آس ( مخفف آسیاب ) =خرِ آسیاب یا آسیابِ خری ( خر یا حیوان دیگر چه فرقی دارد پس خر، گاو یا شتر، اصل در چرخاندن سنگ است )
... [مشاهده متن کامل]
آس شدن ؛آس گردیدن. آس گشتن. آرد شدن. نرم ، خُرد، آسیائی شدن.
آس و پاس: [عامیانه، کنایه ] در نهایت تهیدستی ، فقیر و بی چیز
ارتباط این کلمه با فعل سودن یا ساییدن که بن مضارع آن، سا می باشد می تواند جالب باشد.
بازی با کلمات برای یادسپاری آسان تر:
خَراس=خر آس ( مخفف آسیاب ) =خرِ آسیاب یا آسیابِ خری ( خر یا حیوان دیگر چه فرقی دارد پس خر، گاو یا شتر، اصل در چرخاندن سنگ است )
معنی اصطلاح - > شپش توی جیب کسی سه قاپ / چارقاپ می اندازد / می زند / می ریزد
کنایه از اینکه آن کس فقیر / بی چیز / آس وپاس است
مثال:
آقا حالا به آلاف و اولوفی رسیده و یادش رفته که تا همین چند وقت پیش شپش توی جیبش چارقاپ می زد و برای پول سیگارش انگ می انداخت.
... [مشاهده متن کامل]
توضیح:
همچنین ← �کسی آه ندارد با ناله سودا کند�
و ← �کسی در هفت آسمان یک ستاره ندارد�
کنایه از اینکه آن کس فقیر / بی چیز / آس وپاس است
مثال:
آقا حالا به آلاف و اولوفی رسیده و یادش رفته که تا همین چند وقت پیش شپش توی جیبش چارقاپ می زد و برای پول سیگارش انگ می انداخت.
... [مشاهده متن کامل]
توضیح:
همچنین ← �کسی آه ندارد با ناله سودا کند�
و ← �کسی در هفت آسمان یک ستاره ندارد�
با سلام . اتفاقی که برای فرهنگ لغت ها افتاده این است که گاهی فرهنگ ، لغت های ما را سانسور میکند . به نظر من برای پی بردن به ریشه معنوی کلمات بهتر است به ریشه های واقعی و مختلف آنها توجه داشت. . . مثلاً
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
واژه های ass و pussy در انگلیسی به باسن و آلت تناسلی زنانه اشاره دارد اما فرهنگ ما به قدری بسته و متوقف است که همه اساتید و همه سایتها و حتی دیکشنری های مطرح این واقعیت را از معناهای رایج واژه ها سانسور میکنند .
آس و پاس: [عامیانه، کنایه ] در نهایت تهیدستی ، بینوا، مفلس.