آزرم =شرم و حیا و پاکدامنی و مهربانی و مهر و محبت و پارسا و تقوا و عشق و. . . . . . از جمله واژگان پر معنی
ازرم =احترام
اردوان رای کنیزکی اپایشنیگ بوت کی اژ اپاریک کنیژکان اژرمیک تر و گرامیک تر
داشت
کارنامگ ارتشیر بابکان
چنان شد که در شهر بی هفتواد
نگفتی سخن کس به بیداد و داد
فراز آمدش ارج و آزرم و چیز
... [مشاهده متن کامل]
توانگر شد آن هفت فرزند نیز
جهان را ز کردار بد شرم نیست
کسی را به نزدیکش آزرم نیست
دل پهلوانان همی گرم دار
بگفتار با هرکس آزرم دار.
کرا کار با شاه بدخو بود
نه آزرم و نه بخت نیکو بود.
ترا چون سواران دل و شرم نیست
مهان را به نزدیکت آزرم نیست.
ترا خود بدیده درون شرم نیست
پدر را بنزد تو آزرم نیست.
جهان را ز کردار بد شرم نیست
کسی را به نزدیکش آزرم نیست.
که دانا زد این داستان از نخست
که هر کس که آزرم مهمان نجست
نباشد خرد هیچ نزدیک اوی
نیاز آورد بخت تاریک اوی.
فردوسی.
ترا گر زآن برادر شرم بودی
مرا پیشت هزار آزرم بودی.
گه آمد کز بزرگان شرم داری
برادر را بسی آزرم داری.
( ویس و رامین )
حیا
بیائید در پی معنای خوب از یک واژه به ویژه در خصوص اسم باشیم! هر اسمی بسته گی به تعریف خودمان دارد.
در واقع آزرم نام خیلی خیلی زیبایی است که صرف نظر از بقیه به معنای اندیشه، مهر و حیا است
آزرم: انصاف: تاب و طاقت.
" اینک ثمره ی آن نیکو سیرتی و آزرمی که ما را داشتی. "
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷. )
حجب، حیا، خجالت، خجلت، شرم
آزرم کسی را از دل رها کردن:حرمت او را حفظ نکردن، بی حرمتی کردن
باز گفتا چرا ددی سازم
اول آن به که بخردی سازم
گرچه ایرانیان خطا کردند
کز دل آزرم ما رها کردند
هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۶۰.
آزرم : /āzarm/ آزرم 1 - داد، انصاف، شرم، حیا، لطف؛ 2 - ( در قدیم ) ملایمت، مهربانی، ارج و قرب، ارزش و احترام، آسودگی، آسایش. آزرم اسم دخترانه با ریشه فارسی است . اسم آزرم موردتاییدثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است . آزرم : شرم وحیا مهربانی ملایمت .