ازدواج

/~ezdevAj/

    marriage
    union
    wedding
    wedlock
    espousal
    knot

فارسی به انگلیسی

ازدواج به خاطر عشق
love match

ازدواج دو نفر از دو نژاد مختلف
miscegenation

ازدواج را قانونی کردن
consummate

ازدواج ستیزی
misogamy

ازدواج عرفی
common-law marriage

ازدواج محضری
civil marriage

ازدواج میان مذهبی
mixed marriage, intermarriage

ازدواج میان نژادی
mixed marriage, intermarriage

ازدواج میان نژادی کردن
intermarry

ازدواج ناجور
misalliance

ازدواج ناگزیر
shotgun wedding

ازدواج ناهم کفو
msalliance

ازدواج نکرده
unattached, unmarried

ازدواج و فوت
rite of passage

ازدواج کردن
marry, wed, espouse, mate, to marry

ازدواج کرده
wedded

مترادف ها

match (اسم)
تطابق، تطبیق، حریف، جفت، نظیر، همسر، لنگه، مسابقه، همتا، ازدواج، کبریت، چوب کبریت، حریف کسی بودن، زور ازمایی

marriage (اسم)
اتحاد، پیمان ازدواج، جشن عروسی، عروسی، ازدواج، نکاح، زناشویی، یگانگی

spousal (اسم)
عروسی، ازدواج، زفاف

hymen (اسم)
عروسی، پرده بکارت، ازدواج، سرود عروسی، دخترگی

matrimony (اسم)
عروسی، ازدواج، نکاح، زناشویی

پیشنهاد کاربران

زناشویی :ازدواج.
امر ناب زناشویی:امر مقدس ازدواج.
ازدواج که در یک رابطه دگرجنس گرا پیوند زناشویی نیز نامیده می شود، یک پیوند فرهنگی و اغلب قانونی/حقوقی به رسمیت شناخته شده بین افرادی به نام همسر یا شوهر است. این پیوند حقوقی تعهداتی را بین افراد پیوند داده شده و نیز بین آنها و فرزندانشان و بین آنها و خویشاوندان سببی شان برقرار می کند. ازدواج تقریباً یک پدیده جهان فرهنگی است اما تعریف ازدواج بین فرهنگ ها و مذاهب و در طول زمان متفاوت است. به طور معمول، ازدواج نهاد اجتماعی است که در آن روابط بین فردی، معمولاً جنسی، تأیید یا نفی می شوند. در برخی فرهنگ ها، ازدواج قبل از انجام هر گونه فعالیت جنسی اجباری است یا به آن توصیه می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

افراد ممکن است به دلایل مختلفی ازدواج کنند، از جمله اهداف قانونی، اجتماعی، میل جنسی، عاطفی، مالی، معنوی یا مذهبی. اینکه چه کسی با آنها ازدواج می کند ممکن است تحت تأثیر جنسیت، قوانین اجتماعی تعیین شده برای زنای با محارم، قوانین تجویزی ازدواج ، انتخاب والدین و میل فردی و محیط باشد. در برخی از مناطق جهان ازدواج ترتیبی - سنتی، ازدواج کودکان، چندهمسری و ازدواج اجباری نیز انجام می شود. در سایر زمینه ها، چنین اقداماتی برای حفظ حقوق زنان یا حقوق کودکان ( چه زن و چه مرد ) یا در نتیجه قوانین بین المللی غیرقانونی است. در برخی از نقاط جهان، ازدواج از لحاظ تاریخی حقوق زنان را که دارایی شوهر محسوب می شوند ( یا می شدند ) را محدود کرده است. در سرتاسر جهان و عمدتاً در دموکراسی های توسعه یافته، یک گرایش کلی به سمت تضمین حقوق برابر برای زنان در ازدواج ( از جمله لغو وابستگی حقوقی به مردان، آزادسازی قوانین طلاق، و اصلاح حقوق باروری و جنسی ) و به رسمیت شناختن قانونی ازدواج های بین ادیانی، بین نژادی، قومی، زوج های بین کاست و زوج های همجنس وجود داشته است. مناقشات و بحث در مورد وضعیت حقوقی زنان متأهل، سازگاری با خشونت در ازدواج، آداب و رسومی مانند جهیزیه، مهریه و قیمت عروس ( شیربها ) ، ازدواج اجباری، سن ازدواج و جرم انگاری رابطه جنسی قبل از ازدواج و رابطه خارج از ازدواج همچنان در سرتاسر جهان ادامه دارد. در تاریخ اقتصادی اثبات شده که سن زن در هنگام ازدواج یک شاخص قوی برای خودمختاری زنان است و به طور مداوم توسط تحقیقات تاریخ اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد.
ازدواج می تواند توسط یک دولت، یک سازمان، یک مرجع مذهبی، یک گروه قبیله ای، یک اجتماع محلی یا همسالان و آشنایان به رسمیت شناخته شود. ازدواج اغلب به عنوان یک قرارداد در نظر گرفته می شود. ازدواج مذهبی توسط یک مؤسسه مذهبی برای شناخت و ایجاد حقوق و تکالیف ذاتی زوجیت در آن دین انجام می شود. ازدواج مذهبی در دین کاتولیک به شکل های مختلفی به عنوان ازدواج مقدس، در اسلام نکاح، در یهودیت Nissuin، و نام های مختلف دیگر در سنت های دینی دیگر شناخته می شود، که هر کدام محدودیت های خاص خود را در مورد اینکه چه چیزی یک ازدواج مذهبی را معتبر می کند و اینکه چه کسی می تواند وارد ازدواج شود را دارند.

ازدواجازدواجازدواجازدواجازدواجازدواج
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ازدواج
واژه ازدواج عربی است و پارسی آن دِواژین است که از اوستایی دْواچینَ ساخته شده است.
منابع ها.
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ واژه های اوستا
إزدواج وسیله برای جلوگیری از فساد وإنحراف . . . نیست.
إزدواج هدف مُقدّس برای تعالی نفس ورهائی از خودخواهی وخودشیفته و. . .
وپیوستن به جامعه صالح؛ وهمدلی وهمدردی وهمکاری و . . .
( به واژه یوسف مراجعه کنید )
...
[مشاهده متن کامل]

واینکه انسان مخلوق مُفرد ووحیدوفرید ومجرد. . . به زندگی تنهائی وفقط به فکر خودش نیست.
سوء فهم عقیدة ازدواج وسوء استفاده از ازدواج ؛اصلترین وعمیقترین فواجع بشریّت هست.
. . .
واژه ازدواج از زوج: دو شمردن؛ دو چیز یا نفر با هم کردن.
إزدواجیة الرأی: دو استاندارد؛ بی منطق وپایه ثابت. متزلزل.
مرض الإزدواجیة: بیماری دوقطبی.
إزدوج: دوتا دوتا شدن. مجزا کردن به صورت دوتائی.
. . .

پیوند همسری
زوج و ازدواج: همسر و به همسری گرفتن.
بوس به همه.
خود واژه زوج که در عربی از روی آن زواج ( ازدواج ) ، تزویج و . . . ساخته شده است، از واژه ای یونانی گرفته شده است که آن واژه یونانی خود با یوغ و جوغ و جفت پارسی در پیوند ریشه شناختی است.
بن مایه: فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، حسن دوست
ازدواجازدواج
دُویوژ = ازدواج
دُویوژیدن/دیوژش کردن/دیوژ کردن = ازدواج کردن
وادُیوژ = طلاق
وادویوژیدن = طلاق گرفتن
دُیوژا = متاهل
بی یوژا = مجرد
وادیوژا = مطلقه/مطلق

...
[مشاهده متن کامل]

دُو = عدد ۲
یوژ = دیسه ی دیگری از یوز ( یوزیدن و یوختن )
یوزیدن = به چم طلبیدن و جُستن است.
منطق پشت آن این است که در رابطه ی زناشویی، هر دو فرد همدیگر را می طلبند ( چم نخست یوختن ) ، و در عین حال، با زیستن در کنار هم، می کوشند تا هستیِ درون یکدیگر را بیشتر بجویند ( چم دومِ یوختن ) و بیشتر به ژرفای دیگری بِفُرورَوند.
در واقع دُویوژ، آغاز شناخت دیگری است، نه اینکه در دوره ی* پیشادُیوژ، افراد همیدگیر را بشناسند و دیگر تمام.
*پیشادُیوژ = قبل از ازدواج

همسر گزینی. پیوند. جفت گیری .
پیوستن زن و مرد و زندگی کردن در کنار هم و حلقه خریداری کردن
‏وَدیدن = ازدواج کردن، to wed، to marry
وَد، وَدِش = ازدواج، wedding
{برساخته از �وَد� یا �وَذ� اوستایی به چم ازدواج کردن. ( شاید �وُد� عربی که مودت و . . . از آن ساخته شده است نیز ریشه در همین واژهٔ اوستایی داشته باشد ) }
...
[مشاهده متن کامل]

بن مایه: فرهنگ واژه های اوستا، احسان بهرامی
‎#پارسی دوست

متاسفانه من اطلاعات کافی در مورد ازدواج ندارم.
واژه ی " join " و واژه ی " ازدواج " از یک ریشه ی هند و اروپایی هستند . ریشه ی این دو لغت پس از آنکه به زبان انگلیسی وارد شد به " join " تبدیل شد و به زبان عربی وارد شد به " ازدواج " تغییر شکل داد .
اِزدِواجیدن.
شادی ( در زبان اردو )
در زبان کردی به ازدواج همسر گیری گفته می شود
پیوند
نکاح
تعهد
این واژه ایرانی است :
واژه اوستایی *دواچ این ( دوا اچ این ) به معنای ازدواج است که نشان میدهد دوا dva همان دو یا دوگانه امروزیست که در زبان روسی کنونی نیز دوا خوانده میشود. پسوند آج یا آچ نشانگر چندینگی است مانند ملاج=مجموعه چند مل و وراج=پُر ور ( سخن ) یا جنگاچ=مجموعه ابزار جنگی و نویساچ=نوشت ابزار. پیشوند از که بخش اول واژه ازدواج است میتواند همان پیشوند اوستایی *هذ باشد که معنای آن باهم توام همیشه دائم است. ازینرو معنای ازدواج همانا پیوند همیشگی میان هر دو چیز است. دانستنی است که در گویش لوری نیز واژه دود dovad به معنای ازدواج است. عرب واژه مزدوج را از روی واژه ازدواج برساخته است.
...
[مشاهده متن کامل]


*پیرس: فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی

تاهل
این واژه عربی است و پارسی آن دِواژین است که از اوستایی دْواچینَ ساخته شده است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس