huddle (اسم)
درهم ریختگی، ازدحام، اجتماع افراد یک تیم، کنفرانس مخفیانه
congestion (اسم)
انبوهی، تراکم، ازدحام، گرفتگی، جمع شدن خون یا اخلاط
host (اسم)
سپاه، گروه، دسته، خواجه، ازدحام، خانه دار، مهمانخانه دار، میزبان، صاحبخانه، مهمان دار، انگل دار
crowd (اسم)
اجتماع، گروه، جمعیت، شلوغی، ازدحام، جماعت، انبوه مردم
hurtle (اسم)
ازدحام
press (اسم)
جمعیت، فشار، ماشین فشار، ازدحام، چاپ، دستگاه پرس، مطبوعات، پرس، جراید، ماشین چاپ، مطبعه، منگنه
swarm (اسم)
گروه، ازدحام، دسته زیاد، گروه زنبوران
throng (اسم)
گروه، جمعیت، ازدحام، هجوم
drove (اسم)
دسته، ازدحام، گله، رمه، محل عبور احشام
hoi polloi (اسم)
توده مردم، ازدحام
rabble (اسم)
دسته، ازدحام، اراذل و اوباش، توده مردم پست، توده طبقات پست
rabblement (اسم)
ازدحام، توده مردم پست
turn-out (اسم)
اجتماع، ازدحام، تولید، اعتصاب، اعتصاب گر
to-do (اسم)
هیاهو، شلوغی، ازدحام