ازار کردن


    badger
    persecute
    to torment
    to persecute

مترادف ها

badger (فعل)
اذیت کردن، ازار کردن

obsess (فعل)
ازار کردن، ایجاد عقده روحی کردن

persecute (فعل)
ازار کردن، دنبال کردن، پاپی شدن، جفا کردن، دائما مزاحم شدن و اذیت کردن

پیشنهاد کاربران

پوستین بر سر کسی زدن . [ ب َ س َ رِ ک َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) او را اذیت و آزار و شکنجه و عذاب دادن :
سال پارین با تو ما را چه جدال و جنگ خاست
سال امسالین تو با ما درگرفتی جنگ و کین
باش تا سال دگر نوبت کرا خواهدبدن
تا که را می بایدم زد بر سر وی پوستین .
منوچهری .

بپرس