ازادگی

/~AzAdegi/

    enlightenment
    freedom
    liberalism
    liberality
    tolerance
    frankness
    broad
    mindedness

مترادف ها

toleration (اسم)
مدارا، بردباری، ازادمنشی، ازادی، تحمل، ازادگی

liberality (اسم)
سخاوت، دهش، ازادگی، بخشایندگی

largess (اسم)
انعام، بخشش، سخاوت، وسعت نظر، دهش، گشاده دستی، ازادگی، بخشیدگی

liberalism (اسم)
وسعت نظر، ازادگی، اصول ازادی خواهی

پیشنهاد کاربران

جوانمردی. . . حریت. . . . حر. . . . پهلوانی. . . . وارستگی . . . . . . .
ازادگی = گوش ندادن به نفس خود یا خواهش های نفسانی خود
ازادی وازادگی باهم تفاوت دارند ازادی یعنی ازاد شدن از قفس یا زندان یا . . . . . . . . . . . . . . اما ازادگی یعنی گوش ندادن به نفس خود یا خواهش های نفسانی خود
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؟
وطلایی را بر روی زمین می بینیم خواهش های نفسانی می گویند بردار تو نیاز داری اما اگر تو بر نداری یعنی ازاده ای

معنی ازادگی:جوانمردی، ازاد ، ازاده بودن
آزاده بودن

بپرس