ازاد

/~AzAd/

    spare
    vacant
    disengaged
    free
    free-standing
    loose
    open
    liberated
    unfettered
    unhampered
    unbound
    freethinker
    liberal
    azedarach
    open-ended
    exempt
    optional
    [mil] stand at ease!
    free-form
    free-lance
    freelance
    freestyle

فارسی به انگلیسی

ازاد از
free_

ازاد از قوه جاذبه زمین
weightless

ازاد از کار
off

ازاد اندیش
freethinker, liberal, freethinking

ازاد اندیشی
free thought, liberality

ازاد برای عموم

ازاد برگ
loose-leaf

ازاد بودن
freedom

ازاد زاده
freeborn

ازاد ساز
liberal

ازاد سازی
liberation, release

ازاد گذاشتن
float

ازاد کار کردن
free-lance, freelance

ازاد کردن
unstick, turn, deliver, enfranchise, free, loose, release, unfreeze, unloose, liberalize, disengage, ransom, emancipate, liberate, to set at liberty, to releasa, to lift the ban on, manumit

ازاد کردن به قید ضمانت
bail

ازاد کردن به قید کفالت
bail

ازاد کننده
liberator

مترادف ها

free (صفت)
مستقل، مجاز، روا، اختیاری، عاری، ازاد، حق انتخاب، رایگان، مجانی، رها، مختار، مبرا، غیر مقید، سرخود، میدانی

open (صفت)
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، روباز، بی ابر، مفتوح، ازاد، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه

loose (صفت)
سست، بی قاعده، شل، ول، هرزه، گشاد، ازاد، بی ربط، بی بند و بار، فروهشته، لق، بی پایه

self-administered (صفت)
خودکار، ازاد، اداره شونده به وسیله خویشتن

patent (صفت)
ظاهر، اشکار، امتیازی، ازاد، دارای حق امتیاز، گشاده، بوسیله حق امتیاز محفوظ مانده

exempt (صفت)
عاری، ازاد، معاف

immune (صفت)
مصون، ازاد، دارای مصونیت قانونی و پارلمانی

degage (صفت)
ازاد، اسان، بیمانع

unattached (صفت)
ازاد، اعزام نشده، ناوابسته، توفیق نشده، منتظر دستور

footloose (صفت)
ازاد، بی بند و بار

unrestrained (صفت)
مطلق، نامحدود، ازاد، بی بند و بار، ناخوددار، بی لجام

gratis (صفت)
ازاد، رایگان، مجانی، مفت

پیشنهاد کاربران

متضاد آن محدود ، بسته ، دربند
آزاد ( به تلوگویی: Azad ) یا مستقل فیلمی محصول سال ۲۰۰۰ و به کارگردانی تریپاتیسامی است. در این فیلم بازیگرانی همچون آکینی ناگرجونا، شیلپا شتی، سونداریا و پراکاش راج ایفای نقش کرده اند.
ازاد
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/آزاد_(فیلم_۲۰۰۰)
اسم دختر رها اسم پسر ازاد
یل
واژه آزاد
معادل ابجد 13
تعداد حروف 4
تلفظ 'āzād
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: āzāt، مقابلِ بنده]
مختصات ( ص . )
آواشناسی 'AzAd
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
واژگان مترادف و متضاد
آزاد - چنانچه حرف آ از جلوی آزاد نادیده گرفته شود آزاد به زاد و یا تولید مثل تبدیل میشود.
بنیاد واژه آزاد برکرفته از هندواروپائی جنه - genh و - gen یا تولید و زایندگی که در فارسی باستان و اوستا آزات ā - zāta یا آزاده و در سانسکریت آجانا ajānā و ājāta یا تولد است که در انگلیسی واژه های متعددی از ریشه gen - مانند ژن gene، , genre, gender , genetic general موجوداند.
...
[مشاهده متن کامل]

از حادثهٔ جهان زاینده مترس
وز هرچه رسد چو نیست پاینده مترس - مولانا

واز
باز
شگفتا گویی پارسی دانی ز ایران رخت بسته ای دریغ
گویی ایرانشهریان را نیست مرد کاردان
شگفتا و صد شگفتا آیا نمیبینید آزاد را که زاده است و آ - آزاد از زادن است آزاد چون زادآ برابراست با نژاده - در نوشته های کهن میخوانیم چهر آزاد گر آزاد از ریشه رها بود چگونه چهرش رها میگشت ؟ پس آزاد بریشه نژاده است و به عربی کریم و نجیب گویند
...
[مشاهده متن کامل]

آزاد
آزاد یعنی تمام وجودِ من
تمام زندگیِ من
ازاد یهنی صاحب اختیار
واینکه دراخر یعنی عشق وتمام زندگی من
At large
آزاد
غیر زندانی
آزاد : رها
خلاص شدن از چیزی
و ازاد شدن مثلا از زندان
آزاده، حر، خلاص، رها، سبکبار، فارغ، مخیر، مختار، مرخص، مستقل، مستخلص، وارسته، ول، یله
Free آزاد
رایگان: راهگان، هرچیزی که در راه افتاده باشد، مفت.
گاهی برای free از رایگان استفاده میشود ولی درست تر ان ازاد است، ازاد از قیمت، ازاد از پرداخت بها و پول
Free download
بارگیری آزاد
دانلود رایگان
آزاد: در پهلوی آزات āzāt بوده است.
( ( هر آنکس که دارد ز پروردگان
از آزاد و از نیکدل بردگان ، ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 227. )

رهایی ازادی خلاص
رها. . . رهایی. .
نام بهدینی که در فروردین یشت، ستوده شده است. رها یافته. ول . وارسته. نام پسرانه
رها
مستقل
آزادیعنی رهایی یعنی آزاد ازهر افکارمنفی یعنی آسودگی یعنی عشق من
آ:آقا
زاد:زاده
مثل آبلا
آ: آقا
بلا: بالا سر یا بزرگ
کلمه لری بختیاری آزاد به معنی ::بزرگ زاده
آ::بزرگ.
زاد::زاده
در زبان ترکی استانبولی می شود: هور - اوزگور
رها، ول
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس