از کوره در رفتن


    flare-up
    flip

پیشنهاد کاربران

✍️ throw a fit
✍ have a fit
Going berserk
از کوره در رفتن: [عامیانه، کنایه ] به خشم آمدن، آتشی شدن، از جا در رفتن .
متغیر شدن
( مجازاً ) خشمگین شدن. عصبانی شدن : دیدم که متغیر می شود و نصیحت من به غرض میشنود. ( گلستان ) .
: Fly off the handle
lose one's temper suddenly and unexpectedly.
Lose one's temper

بپرس