از پیش بردن


    achieve
    execute
    implement

مترادف ها

enforce (فعل)
تاکید کردن، اجرا کردن، مجبور کردن، وادار کردن، از پیش بردن

manage (فعل)
اداره کردن، ضبط کردن، سرپرستی کردن، از پیش بردن، گرداندن، مباشرت کردن

پیشنهاد کاربران

از پیش بردن: [عامیانه، کنایه ] با موفقیت انجام دادن .

بپرس