از طریق

/~aztariqe/

    by
    per
    through

فارسی به انگلیسی

از طریق تلسکوپ
telescopic

از طریق حکمیت حل کردن
arbitrate

از طریق شاه سیم فرستادن برنامه های تلویزیونی
cablecast

از طریق عکس
photographic

از طریق گذرگاه ارسال داشتن
channel

از طریق مثال نشان دادن
exemplification

از طریق مجرا ارسال داشتن
channel

از طریق معمول
ordinarily

از طریق نماینده
per pro

از طریق هوا
aerial

از طریق هواپیما
aerial

از طریق وصیت نامه به ارث گذاشتن
devise

از طریق کار به دست نیامده
unearned

مترادف ها

through (حرف اضافه)
از میان، از وسط، بواسطه، بخاطر، در ظرف، از طریق

via (حرف اضافه)
توسط، بوسیله، از طریق

پیشنهاد کاربران

به واسطه
✍️ by/​in virtue of something
با میانجیگری . . .
با میانهٔ . . .
از راه . . .
از شیوهٔ . . .
از روش . . .
از رهگذر
به موجب
بروی، توسط، بوسیله
به ناو راه - درناوراه
از راه، از سوی، به شیوه، با شیوه، به کمک، با کمک، با

بپرس