عیب دار کردن، از شکل انداختن، بد شکل کردن، کج و معوج کردن، زشت کردن، دشدیسه کردن
محو کردن، از شکل انداختن، ضایع یا محو کردن، بد شکل کردن
کج کردن، پیچاندن، از شکل انداختن، ناهموار کردن
خراب کردن، سرهم بندی کردن، سنبل کردن، از شکل انداختن
خراب کردن، از شکل انداختن، بد شکل کردن، زشت کردن، بدنما کردن، بد ریخت کردن
محو کردن، از شکل انداختن