از سوی


    on behalf of
    behalf
    for

فارسی به انگلیسی

از سوی پشت
tail

از سوی جنوب
southerly

از سوی جنوب خاوری
southeasterly, southeastern

از سوی جنوب غربی
southwesterly, southwestern

از سوی خاور
eastern

از سوی دیگر
but, furthermore, whereas

پیشنهاد کاربران

on somebody’s part/on the part of somebody
از ناحیهٔ . . . . . . .
او از ناحیهٔ علما احساس خطر می کرد
از طرف ، ازجانب

بپرس