از سوی پشتtailاز سوی جنوبsoutherlyاز سوی جنوب خاوریsoutheasterly, southeasternاز سوی جنوب غربیsouthwesterly, southwesternاز سوی خاورeasternاز سوی دیگرbut, furthermore, whereas
on somebody’s part/on the part of somebodyاز ناحیهٔ . . . . . . . او از ناحیهٔ علما احساس خطر می کرداز طرف ، ازجانب+ عکس و لینک