confessedly
از راه انحرافی رفتن
detour
از راه بخصوصی فرستادن
channel
از راه بدر شدگی
fall
از راه بدر کردن
mislead
از راه برق
electrically
از راه به در بردن
debauch, inveigle, subvert
از راه به در بری
debauchery
از راه به در شدن
err
از راه به در کردن
betray, pervert, tempt, undo, seduce
از راه بینی بالا کشیدن
snuff
از راه جبر
algebraically
از راه چشم
ocular
از راه خشکی
overland
از راه دیگر فرستادن
reroute
از راه راست روده
rectally
از راه شفعه زمین به دست اوردن
pre-empt, preempt
از راه فراسنجی استدلال وبیان کردن
analogize
از راه فرعی
cross-country
از راه فرعی رفتن
detour