از دست رفته ؛ نابوده شده. از بین رفته. فائت. ( دهار ) :
یاری ز دست رفته غم کار می خوریم
مایه زیان شده هوس سود می بریم.
خاقانی.
از دست رفته: گم شده
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۹۴ ) .
ازدست رفته: [عامیانه، کنایه ] عاشق .
ضایعه - مافات
مافات