liquidation (اسم)فسخ، تسویه، نابودی، از بین رفتن، واریز حسابwaste (فعل)ضایع کردن، ضعیف شدن، سیاه کردن، مصرف کردن، از بین رفتن، هرز دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، بی نیرو و قوت کردن
برخاستنچون مال مباح گردد ، مهتری و کهتری از جهان برخیزداز میان شدن ؛ از میان رفتن :یوسفی از برادران گم شدآفتاب از میان انجم شد. خاقانی.Disappearپوسیدنزوالانقراض+ عکس و لینک