اریب

/~orib/

    bevel
    cater-cornered
    diagonal
    oblique
    slant
    slantwise
    bias
    sagacious
    shrewd
    skew

فارسی به انگلیسی

اریب بودن
obliqueness

اریب روی
declination

اریب وار
edgeways

اریب وار حرکت کردن
edge

مترادف ها

thwart (صفت)
کج خلق، اریب، انسداداریب

diagonal (صفت)
مورب، اریب، قطری

oblique (صفت)
منحرف، مورب، غیر مستقیم، مایل، اریب، ضمنی، حاده یا منفرجه

skew (صفت)
منحرف، مورب، اریبی، نامتوازن، اریب

slant (صفت)
سراشیب، اریب

cater-cornered (صفت)
کج، اریب

skewed (صفت)
اریب

sidled (صفت)
اریب

kitty-cornered (صفت)
اریب

پیشنهاد کاربران

جهت دار
حالت کج
یک طرفه
اُریب:
وُریب:
وریب به ضم اول، به معنای "کج" و" راه کج" است. بعضی از محققان این کلمه را مأخوذ از وِراب عربی، به کسر اول، به معنای" راه انحرافی، را ه کج" می دانند و اُریب را تلفظ عامیانه ی آن در فارسی می پندارند. بعضی دیگر معتقدند که همه ی این کلمات از زبان دیگری" احتمالاً سنسکریت "گرفته شده است. به هر حال هر دو کلمه ی اوریب و وریب به معنای"کجی، ناراستی" و نیز "کج، ناراست" از قدیم در آثار فارسی به کار رفته و هر دو صحیح است.
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۲٠. )

کژ، محرف، معوج، منحرف، مورب، کج، دولا، مایل
سر کج
مایل

بپرس