اروند

/~arvand/

    glory
    high position
    fast

پیشنهاد کاربران

اروند یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه می باشد. اَر یا آر به مفهوم انرژی و کلمه وند به مفهوم ذات پنهان و نهفته و درونی یا مجرای درونی مثل آوند درختان مثل کلمه خداوند.
در مجموع با این تعاریف کلمه اروند که نام رودی در کشور ما هم می باشد به مفهوم یک جریان پر انرژی و خروشان. یا یک جریان انرژی بخش.
اروند arvand در اوستایی: ائورونت aurvant، در سنسکریت: اروت arvat و ارونت arvant، در سغدی: اروِند arvend و در پهلوی arvand و به معنی تند، پرشتاب می باشد.
سلام
ممنونم از سایتتون ولی میشه بگین چی باعث شده که اسمی که انقدر معانی قشنگی داره و معانی دورش حیله و فریب هست ، شما دقیقا این معانی رو اول صفحه گذاشتین که باعث می شه به شدت تو ذوق خواننده بخوره.
اروند:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "اروند " می نویسد : ( ( اروند یا " الوند " بدان سان که فردوسی خود بازنموده است ، نام ایرانی و کهن دجله است . " اروند " که در واژه به معنی تندو تیزپوی است ، با همین ریخت ، در پهلوی به کار می رفته است . در اوستا اَئوروَنْت ویژگی اسب تند پوی و راهوار است ؛ گاه همراه با اسب به کار رفته است : اَئورونتواسپه . و گاه به تنهایی . در این کاربرد دومین با اَرْوَنْت در سانسکریت که به معنی اسبی است که برای تیزتاختن و برنده شدن در اسبدوانی پرورده و بالانده شده است ، برابر است . و . آیْلرس ، خاورشناس آلمانی ، انگاشته است که واژه ی آسوری ارانتو arāntu و یونانی اورونتس orontes که نام رودخانه ای العاصی در سوریه هستند ، ریشه و خواستگاه آریایی دارند و با " ائورونت " اوستایی و " ارونت " سانسکریت سنجیدنی اند . از آن روی که دجله رودی تیز و خروشان است اروند خوانده شده است . نام تازیکانه ی این رود ، دجله ، نیز گویای تیزی و خروشندگی آن است . دجله ریخت تازی شده ی تیگلت tīglat یا تیگتل tīgtal در پهلوی است و ریخت اوستایی آن تیگره بوده است که آن نیز به معنی تیز است و واژه ی تیز در پارسی از آن بر آمده است . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( باروند رود اندر آورد روى
چنانچون بود مرد دیهیم جوى‏ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 307. )
در زبان ترکی به شتر لاغر و تیز و تند پوی" ارْوانه " یا " اروانا " گفته می شود .

روسری

پیشرو تجارت اروند
شریف - نجیب. نام پدر لهراسب. نام رودخانه. نام پسرانه. چالاک . تند
با شکوه
توانا، چابک، تیز

بپرس