اره

/~Are/

    ok
    yea
    sure
    yeah
    sure thing
    righto
    yes
    saw
    ol

فارسی به انگلیسی

اره اهن بر
hacksaw

اره ای
jagged, serrate

اره ای بودن
serration

اره برقی منبت کاری
sabre saw

اره پادبر
crosscut saw

اره تسمه ای
band saw

اره تو بری
jigsaw

اره چرخی
buzz saw, circular saw

اره درشت دندانه
ripsaw

اره دستی
handsaw

اره زنجیری
chain saw

اره سان
saw-toothed

اره ستیغ
sierra

اره شدن
saw

اره صفحهای
buzz saw, circular saw

اره ظریف بری
jigsaw

اره قاب دار
bucksaw

اره لب
serrate

اره لبی
serration

اره مجمعه
circular saw

مترادف ها

saw (اسم)
ضرب المثل، امثال و حکم، مثال، اره، لغت یا جمله ضرب المثل، هراسبابی شبیه اره، منشار

پیشنهاد کاربران

منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
اره
تاَکید و تاَیید
آره
گویش:are
پارسی یا عربی:پارسی
آره در پذیرش چیزی می آید.
برای نمونه:
به فروشگاه رفتی؟
- آره
در گویش تاتی آره به امروز گفته میشود.
ریشه ی واژه ی آره، آری>>> آوری است!
در زمان باستان: چیزی رو که به وَشنادی ( فراوانی ) باور داشتن به آن "آوری" می گفتند!
( اوستایی:وِروئیستَن - پهلوی: ویرویستَن warwīstān )
آوری به معنی: گرویدن، ایمان آوردن، باور داشتن، یقین داشتن، اعتماد و اطمینان داشتن، خاطر جمعی
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه ای از چکامه شاهنامه فردوسی - ضحاک، بخش دوم:
یکی گفت ما را به خوالیگری/بباید بر شاه رفت، آوری
معنی: یکی از اون ها گفت باید یکیمون آشپز بشه/ و به دربار شاه نفوذ کنه و دل اونو بدست بیاره ( اعتمادش رو جلب کنه )
نمونه ای از چامه ی ابوشَکور بلخی:
کسی کِاو به محشر بُوَد، آوری / ندارد به کس، کینه و داوری
کسی که به فرشگرد ( رستاخیز ) باور داره/ به کسی کینه نداره و دربارش قضاوت نادرست نمی کنه
در گذشت زمان:
وقتی چیزی رو باور داشته باشیم می تونیم اونو هم "بپذیریم، آره"
پس هنگامی که می گوییم آره؛ اون چیز رو پذیرفتیم و به اون ایمان ( باور ) هم داریم!

and how!
old - fashioned used to say ‘yes’ strongly in reply to a question
‘Was Matt drunk?’ ‘And how!’
البته!، چرا که نه!، همینطوره!، حتما!، بله!
آری ، بلی ، بله ، در قبول کاری می گویند.
ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

جواب مثبت
وسیله ای برای بریدن اشیا که انواع گوناگون دارد :
اره برقی٬اره آهن بر و . . .
1 - ارره= شوخی کننده مسخره باز
وسیله برش دندانه دار
بریدن میان کسان با اره:
چو خستو نیاید میانش به اَر
ببرّید و این دانم آیین و فر
معنی بیت :یعنی چنانچه اعتراف نکند او را با اره از وسط دو نیم کنید زیرا غیر از این رسم و آیینی نمی شناسم.
دکتر کزازی در این مورد می نویسد: 《 بریدن میان کسان به اره و بر دو نیم کردن آنان کیفری بوده است که در جهان باستان روایی داشته است؛ نمونه را سپیتَوَر ، برادر جمشید، او را به فرمان ِ دهاک ِ ماردوش با اره به دو نیم می کند. زکریا را نیز سرنوشتی چنان بوده است . 》
...
[مشاهده متن کامل]

نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۶۳. 》
دکتر کزازی در مورد واژه ی اره می نویسد :" ارّه می توانسته است بود که در ریخت کهنتر harrag بوده باشد . ریخت اوستایی آن هَرنَکه و ریخت آریانی اش سَرنه پنداشته شده است که همتای سرنی srni است، در سانسکریت . هنوز در ریخت بلوچی واژه ی هَرغ، های ِ آغازین کار برد دارد . "
همان ص 430.

آره به ترکی: هَه، هَیَه، هَن،
کلمه بلی از عربی وارد فارسی و ترکی شده و در زبان ترکی به صورت " بَعلی" گفته می شود.
در زبان عربی کلمه " بلی " بر روی حرف " ی " ، الف کوتاهی دارد که سبب می شود " بلی " به صورت " بلا " خوانده شود.
...
[مشاهده متن کامل]

به نظر می رسد کلمه " هَن " همان " هَه " باشد که در داخل جمله حرف " ن " به آن اضافه شده باشد. مثال: هَه نی دئ. = هَه را بگو و به تدریج " ن " در آخر این کلمه ماندگار شده باشد.

در زبان ترکی به اره آهن بر ، " دمیر اره سی" ، به اره تسمه ای " لنت" گفته می شود . برای اره دستی چوب بری سه کلمه متفاوت به کار می رود : در بیشتر مناطق آذربایجان، " بوشقو" در نوار شرقی دریاچه ارومیه از شهر
...
[مشاهده متن کامل]
خسروشاه تا میاندوآب به آن " بوخجو" و بعضی از مردم شهر تبریز و چند شهر کوچک پیرامونی آن لغت فارسی " اره" را به کار می برند. به اره بزرگ دارای دو دسته در منطقه خسروشاه و شهرهای اطراف آن، " موشار " و به اره بسیار کوچک که برای بریدن ساقه های تر و ظریف به کار میرود، " تایبور" می گویندکه احتمالاً تغییر شکل یافته کلمه فارسی" تر بر" می باشد.

در گویش کرمان، به ارواره، آریک گویند.
آریک یعنی، هر یک از دو قطعه استخوان که حفره های دندانی در آن جای دارند فک یا آرواره زبرین فک اعلی یا آرواره زیرین . فک اسفل، حفره دندان و واره جای
آره به معنی تایید کردن حرف کسی.
اَرّه یکی از ابزار هائی است که در درودگری و بسیاری از پیشه ها و رشته های فنی و صنعتی کاربرد دارد.
اره دستی دارای یک دسته معمولاً چوبی و یک تیغه لبه تیز فلزی دندانه دار است که برای بریدن و دونیمه کردن اجسام استفاده می شود. در جایی که به علت بزرگ بودن یا ضخیم بودن یک جسم بریدن آن با کارد یا قیچی میسر نیست از اره استفاده می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

در اره های مویی بجای دسته از یک چوب یا فلز دراز استفاده می شود که «کمان اره» نام دارد.
در نجاری به خرده چوب های پس از اره کاری و در صنایع به ضایعات باقیمانده از اره کشی، بُراده و به خرده های ریزتر خاک اره گفته می شود.
محتویات [نمایش]
تیغ اره [ویرایش]
تیغه اره که آن را تیغ اره می نامند انواع گوناگونی دارد از جمله تخت، کمانی، لنگ، چاقوئی، خشکه بر، دستی، دیسکی، دورکند، فولادبر، الماسه، سنگبری و غیره. در بسیاری از اره های برقی از تیغ اره مدور استفاده می شود. دندانه های تیغ اره گاه نامتقارن هستند و برش به وسیله آنها تنها در یک سو امکانپذیر است.
وسیله ای که برای تیز کردن لبه تیغ اره بکار می رود سوهان اره تیزکنی نام دارد.
انواع اره [ویرایش]
اره آهن بری
اره دستی
اره فارسی بر
اره چوب بر
اره گن بری
اره برقی
اره مویی
اره آتشی ماتشی
اره موتوری
اره
اره فنری
اره گرد
اره نوکی
اره آبی
اره آب صابون
اره نواری
اره پروفیل بر
اره لوله بری
اره جراحی
اره پشت بنددار
اره لنگ
منابع [ویرایش]
ویکی پدیای هلندی.
برخی از نام اره ها از ایستگاه
نام انواع تیغ اره ها از مجتمع تولیدی تیغ اره توس
فرهنگ فشرده فارسی به انگلیسی آریانپور، تهران 1371.
نمونه اره زکریا کالا
پیوند به بیرون [ویرایش]
در ویکی انبار پرونده هایی دربارهٔ اره موجود است.
کنترل صدا در ماشین های اره فلزات
[نهفتن]
ن • ب • و
انواع ابزارها
فهرست الفبایی
ابزار نظافت
گردگیر دستی • خشک کن لاستیکی • جارو نپتون • فرش کوب • توپ رختشویی • فرچه • کف شوی بخار • کف شوی برقی • هاتاکی • تاواشی • کف شوی • سطل شستشوی سیار • پرزگیر • اسفنج • جاروبرقی • مسواک • جارو • پیپ پاک کن • یخ پرداز • تفنگ نظافت فلزکاری • شوینده پرفشار • سندبلاست
ابزارهای برش دهنده و ساینده
نیشتر • چوب ساب • چاقوی جیبی • چاقوی سوئیسی • چاقوی ضامن دار • تیغ موکت بر • ماشین کاری با جت آبی • فرچه سیمی • بازساز پیچ های هرز • قلاویز و حدیده • قیچی سیم بر • سیم چین • تیغ • قیچی آهن بر • در بازکن بطری • کاشی تراش • اسکنه • خزینه • تیغ الماس • الماس تراش • سرمته • Endmill • سنگ سنباده • سوهان • اره مویی • Froe • شیشه بر • رنده • چرخ آسیا • اره آهن بر • اره دستی • چاقو • ابزار فرزکاری • اره فارسی بر • ناخن گیر • لوله بر • رنده • سوهان چوب • تیغ اصلاح • برقو • سنباده • اره • قیچی • سیم ظرفشویی • Surform • Thread restorer • Tool bit • Tumi • چاقوی آشپزخانه
ابزارهای کشاورزی و باغبانی
تیشه • تبر • کارد • اره کمانی • اره زنجیری • ماشین علف چین • مته زمینی • لبه خم کن • چنگک • شلنگ آب پاش • بیلچه • حصار بر • بیل • Hori hori • آب پاش • Lawn aerator • ماشین چمن زن • خاشاک روب • برگ روب • هرس کننده • Machete • کلنگ • انگشته • گاوآهن • Post hole digger • قیچی • شن کش • غلطک • Rotary tiller • داس • داس دسته بلند • بیل • قداره • سله شکن {en} • • پتک • String trimmer
ابزارهای دستی
Block plane • رابط بی ان سی • مته شتر گلویی • درفش • میل شکن {en} • لیسه {en} • میخ کش • تلمبه بتونه زنی {en} • گیره • انبردست • دیلم • تلمبه گریس کاری • Fish tape • چکش • فرغون • تخته ملات • آچار آلن • جک • آچار چرخ • انبر قفلی • آچار بکس • پتک چوبی • Mitre box • آچار شلاقی • آچار فرانسه • Nut driver • غلتک • قلم مو • آچار لوله بارکن • منگنه • Punch down tool • Putty knife • Sink wrench • آچار جغجغه ای • درفش خراش دهنده {en} • پیچ گوشتی • چکش سنگین • چکش میخ کش • Staple gun • درفش کوک زن{en} • Strap wrench • Tire iron • ارابه دستی • آچار ترک • کمچه • Upholstery hammer • آچر دوسر • سندان
ابزارهای ماشینی
Broaching machine • دریل عمودی • Gear shaper • ماشین سنگ زنی • Hobbing machine • Jig borer • دستگاه خراطی • دستگاه تراش کاری • فرزکاری • Planer • Screw machine • Shaper • Turret lathe
ابزارهای سنجش و تراز
خط کش معماری • پرگار بازودار • کولیس • ریسمان رنگی • قطب نما • خط کش مهندسی • Flat spline • Jig • تراز لیزری • سطح سنج لیزری • Laser measuring tool • خردسنج • مداد • شاغول • نقاله • خط کش • ترازو • خط کش تی • تراز حباب دار • گونیای فولادی • ستاره • متر خیاطی
ابزارهای برقی
Angle grinder • اره نواری • سنباده تانکی • Blow torch • Chop saw • اره مجمعه • Concrete saw • سنگ شکن • مشعل هوابرش • Die grinder • دریل • Glue gun • سنگ سنباده • سشوار صنعتی • آچار فشاری{en} • اره مویی برقی • Jointer • Nail gun • Needlegun scaler • Radial arm saw • Random orbital sander • اره چکشی • Rotary tool • Router table • Sander • Scroll saw • Soldering gun • هویه • Steam box • Table saw • کف رند • دستگاه جوشکاری • {en} •
سایر ابزارها
ابزارهای باستانی • پشت خاران • شانه • چراغ قوه • Halligan bar • Kelly tool • نردبان • جعبه ابزار • گیره • میز کار
رده های صفحه: درودگری اره ها ابزار صنعتی
از ویکی پدیا
قس عربی
المنشار أداة لقطع ونشر المواد, لکل مادة هناک منشار خاص بها, فهناک مناشیر للحدید ومناشر للخشب ومناشیر للبلاستک. أسنان أداة النشر وعدد أسنان فی السنتیمتر . . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس