دیکشنری
مترجم
بپرس
ارزیدن
to be worth
cost
avail
to cost
دنبال کنید
مترادف ها
cost
(فعل)
ارزیدن، قیمت داشتن، ارزش داشتن
lie in
(فعل)
ارزیدن، در بستر زایمان بودن
پیشنهاد کاربران
منبع عکس. فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید
ارزش
+ عکس و لینک