ارزیابی

/~arzyAbi/

    appraisal
    assessment
    conspectus
    estimate
    estimation
    evaluation
    measure

فارسی به انگلیسی

ارزیابی اعتبار
credit rating

ارزیابی پذیر
appreciable

ارزیابی مجدد
reappraisal, revaluation

ارزیابی کردن
appraise, assess, estimate, evaluate, mark, rank, rate, weigh, to assess (the value of), to appraise, to evaluate

ارزیابی کردن با نظر مساعد
appreciate

مترادف ها

estimate (اسم)
ارزیابی، تقویم، تخمین، براورد، اعتبار، قیمت، دیدزنی

cost accounting (اسم)
حسابداری، ارزیابی

indiction (اسم)
اگهی، اعلام، ارزیابی، مالیات پانزده ساله املاک، دوره پانزده ساله

appraisal (اسم)
ارزیابی کردن، ارزیابی، تعیین قیمت، تقویم

evaluation (اسم)
ارزیابی، سنجش

assessment (اسم)
ارزیابی، تقویم، تخمین، تشخیص، براورد، اظهارنظر، تعیین مالیات، وضع مالیات

valuation (اسم)
ارزیابی، تقویم، بها

appraisement (اسم)
ارزیابی

پیشنهاد کاربران

ارزیابی دقیق تر و گسترده است مثال مهارت یا حادثه یا اتفاق، پژوهش در مقابل بررسی یه عمل محدود است در یک حوزه یا عمل یا اتفاق
ارزیابی دارای مولفه ها سنجش هاو اندازه گیری است در مقابل بررسی مقایسه پیدا کردن
ارزش یابی ، بعد معنوی هم دارد
وارسی
تحقیق
ممیزی
Assessment
برسی کردن
مثلا اگر کسی با کسی همکاری نمی کند ان را ارزیابی کنند
یعنی نقاط ضعف ان نفر را برطرف کنند
reckoning
حسابرسی
ارزیابی
ارزیابی ( Appraisal ) :[ اصطلاح بازار کسب و کار ] یک بررسی عمیق راجع به طرح کسب و کار، تأیید اطلاعات جاری مشخص در خصوص سودهای مخاطره آمیز و ارزیابی مقدماتی است.
ارزیابی ( Appraisal ) : [ اصطلاح بازار کسب و کار ] برآورد رسمی ارزش چیزی در بازار آزاد. همچنین توضیح می دهد که برآورد و نتیجه گیری ارزش، چگونه صورت می گیرد. این یکی از اصطلاحات معمول کارآفرینی است.
برآورد کردن و سنجش
*ارز *برگرفته از ارزیدن است. . . . . . سونیک ارزش. . . . . . . . . پس ارزیابی . . . . . گمانه زنی در مورد چیزی یا کسی است
ک هو 2576 پاد هخامنشی

بررسی ، ارزشگذاری، سنجیدن ،
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس