ارز:ارزار؛ارزبَر، ارزآر، ارزبار.
مانند ابر: آب بر، آب بار، آب آر.
یا مانند اسوار ( سوار ) اسب بر ، اسب آر، اسب بار ( بار اسب )
این واژه از ستم واژه ( ارج، ارجمند، ارزش، ارزان، ارزیدن ) بە همان معنی ( قیمت، ارزش، بها، نرخ، قدر ) در پروسه تغیر واج آوایی تاریخی و همگونسازی فونولوژیکی قرار گفتە، این واژه در اوستا بە شکل ( areĵa, areĵah,
... [مشاهده متن کامل] areĵaiti ) همواژە سنکسریت و هندیک این واژه ( �rhati , argh�, arh ) ، پارت ( rg'w ) ، سغد ( ry, yžndy ) ، پهلوی ( arz, arĵ, arĵītan, arĵān ) ، کُردیک ( arzišt, arzīš, arz, harzān, arzān, harz, arž, harž ) ، پشتو ( yarz ) ، فارس ( arz, arzēš, arzīdan, arzān ) ، تات ( �rzir�n, �rz, arzītan ) حال در زبانهای پروتوایرانیک این واژە ها با همگونسازی کم واجی اعم از واج ( ĵ ) و ( g ) با ( z ) و ( ž ) در پیکره زبانهای زنده ایرانیک، کوشا و باقدرت بە هەمان مفهوم و اصطلاح کنونی کاربرد داره.
پول، پول بیگانه، سعر، ارزش، بها، قیمت، رتبه، قدر، مرتبه، مقام، ارژن، بخورک.