ارتعاش

/~erte~AS/

    tremble
    quaver
    quiver
    shiver
    shudder
    thrill
    tremor
    tremulousness
    flutter
    jar
    pulsation
    vibrancy
    vibration
    trembling

فارسی به انگلیسی

ارتعاش داشتن
pulsate, tremble

ارتعاش کردن
to tremble

ارتعاش کننده
vibrator

مترادف ها

shake (اسم)
لرز، تکان، لرزش، تزلزل، ارتعاش

vibration (اسم)
جنبش، نوسان، تردید، لرزش، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، تموج

tremble (اسم)
لرز، لرزه، ارتعاش، رعشه

shudder (اسم)
لرزه، ارتعاش

shiver (اسم)
خرده، ریزه، لرز، لرزه، ارتعاش

quaver (اسم)
ارتعاش، لرزش و تحریر صدا در اواز

tremolo (اسم)
لرزش، ارتعاش، لرزش صدا، تحریر

libration (اسم)
جنبش، نوسان، جنبش نمایان ماه، ارتعاش، جنبش ترازویی و حرکت موازنه ای

vibrancy (اسم)
نوسان، ارتعاش، طراوت و چالاکی، تپش و جنبش

quiver (اسم)
ارتعاش، ترکش، تیردان

plangency (اسم)
ارتعاش، پر صدایی

vibratility (اسم)
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، قابلیت ارتعاش

vibrational (صفت)
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 واژه ی برنهاده: تراتپش 🇮🇷
لرزه
تکان، لرزش، حرکت
مرتعش شدن = ترتبیدن
پس
ارتعاش = ترتبش
و
مرتعش کردن = ترتباندن
بن مایه: لغت نامه دهخدا
( این واژه شاید در اصل تراتپیدن بوده باشد. به معنای تپیدن از این سو به آن سو )
ارتعاش: [اصطلاح موسیقی ]وقتی که فاصله بین دو گام موجود در ویبراتو خیلی عریض باشد، این پدیده شکل می گیرد که باعث می شود صدا حالت ناپایدار داشته باشد.
لرزش
نوسان، حرکت های ریز، لرزش

بپرس