دوره، بسط، کوشش، قطعه، اتساع، مدت، ارتجاع، خط ممتد
پیشنهاد کاربران
ارتجاع ریشه رجع یعنی برگشت آهنگ افتعال به چم پارسی واپسگرایی، واپسگشت، بازبرگشت
ارتجاع، واپس گرایی، . در معنی لغتی به معنای «بازگشت» است و در مفهوم سیاسی به معنای مخالفت با پیشرفت و تحول در بنیادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی موجود می باشد. همچنین خواهان «خنثی شدن» این گونه تحولات و «بازگشت به گذشته» نیز ارتجاع نامیده می شود. ... [مشاهده متن کامل]
ارتجاع از ریشه «ر ج ع» و در لغت به معنای بازگشت و بازگردانیدن به وضعیت پیشین و گاه به معنای تبدیل چیزی از کار افتاده و کهنه به چیزی جدید و کارآمد است. این واژه در اصطلاحی نوآمد در حوزه علوم اجتماعی ، به هرگونه دفاع از وضعیت موجود حاکم و نظام گذشته و رو به زوال یا مخالفت با تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گفته شده، افزون بر امور فردی و مادّی، گاه در امور اجتماعی و عرصه اندیشه نیز به منظور، احیای سنّت های قدیم و منسوخ طرح می شود؛ در هر جامعه ارتجاع و ترقی خواهی مفاهیمی نسبی هستند و به درجه پیشرفت و مرحله تاریخی آن جامعه بستگی دارند. نیروهای مترقی یک جامعه می تواند در جامعه ای دیگر محافظه کار یا ارتجاعی محسوب شود. افزون بر امور فردی و مادّی، گاه در امور اجتماعی و عرصه اندیشه نیز به منظور، احیای سنّت های قدیم و منسوخ طرح می شود مرتجع به کسی می گویند که روش خصمانه ای با تغییر وضع موجود داشته باشد یا برای دوباره زنده کردن نظام قدیمی یا افکار قدیمی کوشش نماید. البته باید در مورد این اصطلاح دقت به خرج داد که ارتجاع متضمن معنائی قبیح یا تابو نیست بلکه چه بسا نظام سنتی یا قدیمی در یک جامعه بسیار بهتر و مفیدتر یا مناسبتر از نظام موجود باشد از این رو نگاه به این اصطلاح با سویه گیری نباید به صورت پیش فرض نا مناسب بودن باشد .
هر آن عقیده و جهان بینی ای که در برابر پویایی جوامع که پدیده های نوظهور را در بر دارد به سختی مقاومت کند و دیدگاه های جزم اندیشانه دارد.
عرضه یک پیشنهاد کودکانه خدمت امروزیان و آیندگان درجهت ریشه کن کردن علف های هرز و خشکاندن بذر ارتجاع آئینی و دینی و آتئیستی و کمونیستی و کلیه ایدئولوژی ها و فرقه ها و حلقه های گوناگون این دو جناح تاریک و ظلمانی: ... [مشاهده متن کامل]
خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی و بیخدائی آتئیستی و کمونیستی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل ناقص انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری. از همه مهمتر اینکه تکالیف سنگین و اعمال دست و پاگیر و بازدارنده رشد و نمّو و بلوغ قوای ادراکی فهم و عقل انسان و کُند کننده احساسات و عواطف و افکار و خیالات و در عوض تقویت کننده اوهامات و ابهامات و خرافات از قبیل ستایش و پرستش ؛ نیایش و مناجات ؛ دعا و عبادات ؛ طاعات و بندگی؛ تسبیح و ذکر ؛ احداث معابد و قربانی حیوانات در اطراف آنها ؛ زیارت اماکن به اصطلاح مقدسه و تعیین قبله گاه و اوقات شرعی از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان نازل نگردیده و بر هستی و وجود انسان تحمیل نشده اند بلکه جملگی میراث دوران حاکمیت آیین های بت پرستی بوده و توسط بنیانگذاران آئین ها و ادیان اقتباس گردیده و بر روی گردن و دوش و گرده پیروان نهاده شده اند و آنهم با هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط انسان بخصوص پیروان و در حافظه یا خاطره تاریخ تا به قیامت و آنهم همانطور که در بالا اشاره شد نه به تبعیت و پیروی از امر و کلام خداوند متعال بلکه متاثر از پرتو های وسوسه گر نور ظلمانی آتش سوزان شهوت غریزه طبیعی نام آوری و شهرت طلبی در سطوح زندگی های ابتدایی ایلیاتی و طایفه ای و قبیله ای و قومی و بین اقوام در شرائط تاریخی و اعصار مختلف باستان. دو وعده عمده و بنیادی ادیان توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام و بخصوص مسیحیت و اسلام، یکی وعده زندگی جاودانه در بهشت بهمراه پاداش های فراوان بهشتی تحت فرمان خالق و صانع یا حق تعالی و یا خداوند ( همان لفظ و کلمه زبانی و همان مفهوم و ایده انتزاعی ) برای بنیانگذاران و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی و پیروان آنان و دیگری وعده حیات خلد یا زندگی جاودانه در جهنم تحت فرمان سلطان دوزخ با نام های اهریمن یا ابلیس و یا شیطان آئینی و دینی بهمراه عذاب های شدید جهنمی برای دیگران و دگر باوران و دگر اندیشان، از طرف خدواند متعال حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران علمی در قالب وحی به گوش سر و دل پیام آوران این دو وعده ابلاغ نشده بلکه توسط خود آنان تعیین و مقرر گردیده است با همان هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی اشاره شده در بالا . خداوند متعال حقیقی به عنوان حکیم و مالک و صاحب علم یا دانش و قدرت و آگاهی و خود آگاهی مطلق و بیکران و خیلی ابعاد بیکران دیگر در عین واحد بی نیاز مطلق هم می باشد و لذا برای تربیت و هدایت بشر مانند یک پیره مرد و پیره زن انسانی برای راه رفتن نیازمند به عصای دست یا واسطه و میانجی و شفیع نبوده و نمی باشد و نخواهد بود ، در غیر این صورت دیگر نمی تواند بی نیار مطلق باشد و مثل خدای آئینی و دینی به یک موجود علیل و ذلیل و درمانده و ناتوان تبدیل می شود و نیازمند جهاد گر که در راه او با هم بجنگند و بر سر این موضوع و سوال کودکانه دست و پا و سر همدیگر و دیگران را بشکنند که کدام دین حق است و کدامیک باطل؟ بجای اینکه به این سطح از آگاهی و بیداری و هوشیاری برسند و یا اول به سر سرچشمه فهم و عقل سالم برگردند و سپس بدانند که اعتقاد و باور و ایمان و امید به خداوند در اصل و ریشه و در زمان گذشته و حال و آینده همیشه دو نوع بوده و می باشد و خواهد بود: یکی خیالی و اوهامی و ابهامی و تهی از حقیقت و بریده از واقعیت از نوع آئینی و دینی و دیگری فکری و خیالی و حقیقی و منطبق بر واقعیت از نوع علمی. و سر انجام بر خلاف بینش و باور کلیه آئین ها و ادیان، خداوند متعال در هیچ زمان و بیزمانی و در هیچ مکان و بیمکانی هیچگاه هیچ فرد انسانی را بابت پندارها و گفتار ها و رفتار های بد دنیوی و هیچ بابت دیگری هرگز مورد استنطاق و مؤاخذه و بازپرسی و بازجوئی و ملامت و سرزنش قرار نخواهد داد و هیچ انسانی را به عذاب و سزای جهنمی محکوم و دچار و گرفتار و نخواهد نمود. خدایی که خلق نتواند آنرا مشاهده و لمس نماید ( یک روایت مندرج در گوهر مراد تالیف ملا عبدل رزاق لاهیجی به نقل از امام صادق شیعیان در اثبات نبوت و فواید آن ) یک موجود خیالی - اوهامی - ابهامی در فهم و عقل ناقص انسان بیش نبوده و نمی باشد.
واژه یا پدیده ارتجاع و یا بازگشت و یا تکرار تاریخ و یا ظهورات و پیدایش ها و به کثرت رسیدن های این دنیا با مراتب و درجات مختلف تکاملی فراوان بین دو حد ؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس ( اولین زندگی دنیوی پس از وقوع اولین مه بانگ ) و دیگری کمال و امکان اشرف ( آخرین زندگی دنیوی قبل از وقوع آخرین مه بانگ ) دو نوع می باشد یکی سفید یا حقیقی و منطبق بر واقعیت یعنی علمی و دیگری تاریک و اوهامی و تهی از حقیقت و بریده از واقعیت یعنی فلسفی - دینی از قبیل رفت و آمد یا مهاجرت روان بین دو عالم افلاطونی یکی عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت در اعلا یا بالا و دیگری عالم محسوسات یا طبیعت در اسفل یا پایین و یا گردش نزولی و صعودی چرخه متافیزیکی ارسطو به شکل ماقبل - طبیعت - مابعد و یا بصورت ؛ اول ایده ها - بعد محسوسات و دوباره ایده ها ، در یک جهان قدیمی و غیر حادث و باز و بیکران از نوع جهان ارسطویی و یا گردش روان یا تناسخ از دیدگاه هندوان و مصریان ( دو نوع تناسخ کاملا متفاوت ) و یا قبض و جدایی روح از بدن به اصطلاح مادی بهنگام فرا رسیدن لحظه مرگ و صعود و پرواز و معراج آن در قالبی مثالی به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر از دیدگاه ادیان توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام و بخصوص مسیحیت و اسلام و بویژه اسلام ( زیر در معارف دو دین یهودیت و مسیحیت هیچگونه خبر یا اطلاعی از عالم میانی برزخ در دست نمی باشد ) و یا پریدن جان از قفس تنگ خاکی و پرواز آن باشتاب ( یعنی عجولانه ) از جهان مادی و فانی در پائین بسوی جهان معنوی و باقی در بالا و پیوستن آن در آنجا به جان جانان و برخوردار شدن از زندگی جاودانه بهشتی از دیدگاه ادیبان و شاعران و عارفان پارسی زبان. ... [مشاهده متن کامل]
شرح و توضیح زنجیره دایره وار تولد - زندگی - مرگ و مرگ - زندگی - تولد با حلقه های فراوان و پشت سر هم و در طول همیدیگر در بین دو حالت بهشت برین متوالی همین واقعیت و طبیعت و کیهان متعلق به میدان ارتجاع روشن و حقیقی و علمی می باشد و ارتجاع تاریک و ظلمانی و ابهامی و اوهامی معارف آئینی و دینی و فلسفی هیچگونه توانایی توضیح و شرح و توجیه و تبیین این پدیده واقعی و طبیعی را در زمان گذشته و حال و آینده نداشته ، ندارند و نخواهند داشت. خدا و دین و فلسفه یکی نمی باشند بلکه خدا و علم یکی اند. حاجی آقا به تعداد زندگی های دنیوی خود جمله زیر را تکرار خواهد نمود و هربار در یک مدار برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی یا پیشین: بابا نان داد، مامان آب داد. و آنهم بدون اینکه پس از به فعلیت رسیدن در این دنیا و تجربه زندگی دنیوی و در پایان آن دو باره به قوه تبدیل شود. زیرا قوای انسانی وی به تعداد مراتب و درجات مختلف تکاملی وی می باشند بین مبداء و معاد ( البته علمی و دینی ) و هر بار فقط یکی از آنها به فعلیت می رسد و پس از مرگ در پشت سر محو میگردد و بقیه مراتب و درجات بعدی بصورت امکان بالقوه در ابعاد هستی و وجود وی محفوظ خواهند ماند به حالت ثوابت پایدار و تغییر ناپذیر تا رسیدن به فعلیت.
ارتجاع سیاه آخوندهای مغز پوسیده قدیمی فک کردن به فکر پیشرفت و توسعه نبودن تندرو بودن مخالف عقلانیت عمل کردن وووو خیلی
🇮🇷 واژه ی برنهاده: واپسگشت 🇮🇷
کهنه، درگذشته، غیر قابل اجرا، مرده، زنده نشدنی
واپسگرا از ریشه رجع به چم بازگشت
آخوند، کمونیست=مرتجع
برای تغییر مغزهای پوسیده مغز زنگ زده خشک مغز تاریک اندیشی دگم و افراطی مرتجع
برگشتان
در معنی لغتی به معنای بازگشت ، در مفهوم سیاسی به معنای مخالفت با پیشرفت و تحول در بنیادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی موجود می باشد. همچنین خواهان خنثی شدن این گونه تحولات و بازگشت به گذشته نیز ارتجاع نامیده می شود
ارتجاع: استعمال این کلمه به معنای "مرتجعان" غلط است.