range (فعل)
میزان کردن، اراستن، مرتب کردن، در صف اوردن، تغییر کردن، سیر و حرکت کردن
blazon (فعل)
اعلام کردن، اراستن، جلوه دادن، منتشر کردن
habit (فعل)
ساکن شدن، اراستن، جامه پوشیدن، زندگی کردن
trim (فعل)
درست کردن، اراستن، زینت دادن، چیدن، تراشیدن، سرشاخه زدن، پیراستن
adorn (فعل)
اراستن، زیبا کردن، ارایش کردن، قشنگ کردن، ارایش دادن، زینت دادن، مزین ساختن، با زر و زیور اراستن
decorate (فعل)
اراستن، ارایش دادن، تزئین کردن، زینت کردن، پیراستن، اذین کردن، نشان یا مدال دادن به
primp (فعل)
اراستن، مزین ساختن، مرتب و منظم ساختن
illustrate (فعل)
اراستن، نشان دادن، توضیح دادن، شرح دادن، با مثال روشن ساختن، مصور کردن، مزین شدن
apparel (فعل)
اراستن، پوشاندن
groom (فعل)
اراستن، زیبا کردن، تیمار کردن، داماد شدن
titivate (فعل)
اراستن، زیبا کردن، زیبا شدن
attire (فعل)
اراستن، ارایش کردن، لباس پوشاندن
bedeck (فعل)
اراستن، ارایش کردن، زینت دادن
prettify (فعل)
اراستن، قشنگ کردن
smarten (فعل)
اراستن، قشنگ کردن
bedight (فعل)
اراستن، مزین ساختن، تزئین کردن
ornament (فعل)
اراستن، تزئین کردن
grace (فعل)
تشویق کردن، اراستن، زینت بخشیدن، مورد لطف قرار دادن، لذت بخشیدن
brave (فعل)
اراستن، لاف زدن، بالیدن
arrange (فعل)
اراستن، ترتیب دادن، مرتب کردن، چیدن، منظم کردن، سازمند کردن، قرار گذاشتن، طبقه بندی کردن، طبقهبندییا جور کردن
fettle (فعل)
درست کردن، اراستن، رفو کردن
line (فعل)
اراستن، پوشاندن، استر کردن، خط دار کردن، تراز کردن، خط کشیدن، خط انداختن در
equip (فعل)
اراستن، مسلح کردن، مجهز کردن، مجهز ساختن، سازوبرگ دادن
array (فعل)
اراستن، در صف اوردن
rank (فعل)
اراستن، دسته بندی کردن، رتبه بندی کردن، درجه دادن
tidy (فعل)
اراستن، مرتب کردن، منظم کردن
perk (فعل)
اراستن، باد کردن، جوشیدن، صاف کردن، سینه جلو دادن، خود را گرفتن، سر بالا گرفتن
deck (فعل)
اراستن، پوشاندن، زینت کردن، عرشه دار کردن
inlay (فعل)
اراستن، منبت کاری کردن، نشاندن، در چیزی کار گذاشتن، خاتم کاری کردن، گوهرنشان کردن
prim (فعل)
اراستن، خود را گرفتن، رسمی و خشک بودن
clothe (فعل)
اراستن، پوشاندن، ملبوس پوشاندن
endue (فعل)
بخشیدن، دادن، اراستن، پوشاندن، وادار کردن، پوشیدن، بخشیدن به
embroider (فعل)
اراستن، قلاب دوزی کردن، گلدوزی کردن
prune (فعل)
اراستن، سرشاخه زدن، هرس کردن، ساده کردن
stud (فعل)
اراستن، پر کردن، نشاندن، مرصع کردن، میخ زدن
indue (فعل)
بخشیدن، دادن، اراستن، پوشاندن، پوشیدن