ارابه

/~arrAbe/

    caravan
    kart
    wagon
    wain
    cart

فارسی به انگلیسی

ارابه توپ
gun carriage

ارابه جنگی
chariot

ارابه دستی
handcar

ارابه دوچرخه
caisson

ارابه ران
charioteer, wagoner

ارابه موشک
gantry

ارابه کارناوال
float

مترادف ها

cart (اسم)
چرخ، دوچرخه، گاری، ارابه

wagon (اسم)
واگن، ارابه، بارکش

waggon (اسم)
واگن، ارابه، بارکش

chariot (اسم)
ارابه

quadriga (اسم)
ارابه، ارابه چهار اسبه رومیان قدیم

پیشنهاد کاربران

گاری=گاوراهی =گاو راه =وسیله از که با راه رفتن گاو به حرکت در می آید .
گردون
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
ارابه
Chariot
در کنار یافته های باستان شناختی ، شواهد لغوی و زبان شناختی نیز مسیر گسترش ارابه را مشخص می کند. واژۀ هندوآریایی رثه به معنی چرخ و ارابه که در وداها به صورت رثیه منسوب به ارابه ، رثریه با ارابه رفتن و در اوستا ی متأخر رئیثییه منسوب به ارابه در دست است ، وارد زبانهای باستانی غرب آسیا شده است .
...
[مشاهده متن کامل]

از همین واژه در زبان اکدی ارتی ( ی‍ ) نو به معنی بخشی از یک سلاح ( زدن ، I/ 232؛ �واژه نامۀ[۷]. . . �، V/ 255 ) ساخته شده است که منظور چرخ ارابۀ رزمی است و در زبان حتی ارتیینی [۸]به معنی ابزار ارابه یا بخشی از ارابۀ ساخته شده است ( مایر هفر، �واژگان [۹]. . . �، 144 ؛ فریدریش ، 421 ) . همین واژه در متنهای آلالاخ سوریه نیز به چشم می خورد ( مایرهفر ، همان ، 144 - 145 ) . در مصر باستان ارابه وررت [۱۰]نامیده می شد که برای آن ریشۀ هوری حدس زده شده است ( هلک ، �واژه نامه [۱۱]. . . �، 407 ) ، اما یک ریشۀ آریایی بیشتر محتمل است . در کهن ترین دورۀ زبان آریایی ورت [۱۲]به معنی گرداندن به کار رفته است ( کامنهوبر، �اسب شناسی [۱۳]. . . �، 294 ) . ورت ( vart ) هندوآریایی باستان به معنی گردیدن و هندوآریایی آسیای مقدم uart - به معنی چرخاندن از همین ریشه است ( مایرهفر، �واژه نامه [۱۴]. . . �، II/ 518 - 519 ) .
در متنهای حتی نیز این واژه به صورت ورتنه [۱۵]یعنی دور یا چرخش آمده که در واژگان مربوط به تربیت اسب مورد استفاده بوده است . این واژه در تکامل بعدی در هندوایرانی و اوستایی به شکلهای ورثه [۱۶]، یعنی گردیدن ، ورتورثه [۱۷]یعنی با ارابۀ غلتان ، در پارتی ورد ( wrd - ) و در پارسی میانه ورد ( wrd - ) ، گردیدن ، و سغدی ورتن [۱۸]به معنی ارابه آمده است ( همانجا؛ قریب ، ۴۱۲ ) . علاوه بر واژگان مربوط به ارابه ، برخی ترکیبات لغوی مربوط به معنای �ارابه ران � ( با ریشۀ �مریه �، نک‍ : سطور بعد ) و �اسب � ( ه‍ م ) نیز از هندوآریایی وارد زبانهای هوری و حتی شده است . بدین ترتیب ، واژگان هندوآریایی مربوط به ارابه و نیز اسب در سراسر خاور باستان گسترش یافته است ، بنابراین ، واژۀ مصری �وررت � نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، و از ریشۀ �ورت � آریایی گرفته شده است .
در زبان فارسی و دیگر زبانهای ایرانی ریشۀ هر دو واژۀ �رثه � و �ورت � قابل پی گیری است و این مؤیدی بر خاستگاه هندوآریایی این واژگان می تواند بود.

در اصطلاح، به معنی کالسکه است؛ این واژه، به صورت ( عرابه ) نیز نوشته می شود که کاملاً درست است.
ارتش به چم ارابه ران از ریشه رت اشتر امده است. رت و راتا که rotate لاتین از آن ساخته شده است به چم گردونه و رده روند اراده یا ارابه است
ایرانیان باستان نخستین سازندگان رت یا چرخ یا ارابه بودند
از این رو واژه راتا به چم چرخ مادر تمام واژگان در سایر زبان ها می باشد
کارییج
در پارسی میانه �آیُج� و �رَس� می گفتند.
کالسکه
Caisson
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس