ادرار کردن


    piss
    urinate
    to make watwr
    to urinate

مترادف ها

stool (فعل)
ادرار کردن

micturate (فعل)
ادرار کردن، شاشیدن

urinate (فعل)
ادرار کردن، شاشیدن، پیشاب کردن

پیشنهاد کاربران

pump ship
( آب تاختن ) آب تاختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) میختن. میزیدن. ( صحاح الفرس ) :
ز قلب آنچنان سوی دشمن بتاخت
که از هیبتش شیر نر آب تاخت.
رودکی.
و سنگ اندر کمیزدان و دشخواری آب تاختن. ( التفهیم ) .
در پارسی میانه�مِزیتن� می گفتند که امروزه نیز می توان مزیدن را بکاربرد.

بپرس