ادامه

/~edAme/

    continuance
    continuation
    proceeding
    resumption
    sequel
    elongation

فارسی به انگلیسی

ادامه جمله
ejambement, enjambment

ادامه حرکت قوسی
follow-through

ادامه حیات
subsistence

ادامه دادن
keep, bide, continue, hold, follow, proceed, resume, preserve, pursue, remain, reopen, stick, sustain, to continue

ادامه دادنی
sustainable

ادامه داشتن
hold, reach, stretch

ادامه طرح یا نقشه و غیره
pursuance

ادامه ندادن
discontinue

ادامه یافتن
continue, follow, persist

مترادف ها

continuation (اسم)
پشت، تعقیب، مابعد، پشت بند، ادامه، تمدید

resumption (اسم)
شروع، تجدید، ادامه، باز یافت، از سرگیری

continuance (اسم)
دوام، مداومت، ادامه، تناوب بدون انقطاع

going-on (اسم)
نزدیکی، نزدیک شدن، تماس، ادامه

پیشنهاد کاربران

ادامه یافت = همواره برقرار ماند
ادامه:اَدومه دم دنباله دارد؛اداره اَداره در روند است.
میتوان از واژه "پیوست" به جای "ادامه" که واژه ای تازی است بِکار برد. برای نمونه:
نادرست:او در ادامه به آنجا رفت و سپس یک بستنی خرید.
درست تر:او در پیوست به آنجا رفت و سپس یک بستنی خرید.
یادتان نرود، هیچ کسی به شما پول نمی دهد واژگان عربی را بکار ببرید، ولی اگر واژه پارسی را بکار ببرید، به فرهنگ خود یاری رسانده اید، و به خودتان از سوی همین فرهنگ بر می گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

بِدرود!

ادامه
برابر پارسی:دنباله
به باور من بهترین واژه ی برابر نهاده برای واژه ی ادامه که خود از ریشه دوام است و بن مایه ای ایرانیی_اوستایی_دارد واژه های
۱ - روند
۲ - روندگی
۳ - از سرگیری
هستند که واژه های"روند"و" روندگی" به چم در راه رفتن، روند و رویش داشتن و پیوستگی داشتن فزاینده بسیار به جا و شایسته اند.
اِدامه
برابر نهاد های دیگر پیش در پارسی :
فَرا - : فَراگیری ، فَرارسیدن
فُر - : فُروختن : فُر - اوخ - ت - اَن : جلو یا پیش کسی گفتن یا فریاد زدن یا داد زدن ، کنایه از به فروش رساندن.
ستاک اوخ به مینه ی سِدا ، آوا ، آواز است و چهر آمیانه آن :
...
[مشاهده متن کامل]

آخ ، آخِش ، آخ و اوخ ، آخّه
فُر - همریشه با - vor در زبان آلمانی است.

واژه ادامه
معادل ابجد 51
تعداد حروف 5
تلفظ 'edāme
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: ادامَة]
مختصات ( اِ مِ ) [ ع . ادامة ] ( مص م . )
آواشناسی 'edAme
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فَروَندیدن/فَروَستن = ادامه دادن
فَروَندِش = ادامه دهی
فَروَسته = مداوم، قطع نشده از لحاظ زمانی و . . .
فَروَسته شدن = ادامه پیدا کردن
{فروستن: پیشوند ‹فر› ( پیشوندی از زبان فارسی میانه، به معنای جلو، پیش و . . . . این پیشوند ربطی به فر به معنای شکوه ندارد. ) وَستن ( ریخت دیگری از بستن ) . رویهمرفته به معنای به جلو پیوند زدن، به آینده پیوند زدن انجام دهی یک کار، و . . . }
...
[مشاهده متن کامل]

#پیشنهاد _شخصی
#پارسی دوست

پیگشت ، برخی گرامیان واژه ی پیشبرد را پیشنهاد می دهند که این واژه به چم جلو رفت و هم چم با پیشرفت است و برای واژه ادامه اندکی نادرست می تواند باشد.
ادامه دار: کش دادن
دنباله ، ادامه دادن یعنی دنباله دادن
در زبان لکی دوما یعنی عقب و دنباله ادوما هم دو معنی دارد یکی پس دادن و دیگری دنباله داشتن وقتی میگن ادوما دیری یعنی دنباله دارد و ادامه دارد شاید واژه ادامه تغییر یافته ادما یا ضم دال است . . و بعدها معرب
...
[مشاهده متن کامل]
شده دور وزن رفته و دوباره ترکیبات آن در ایران بکار برده میشود مث مستدام و بردوام و دوام داشتن و. . .

پیش رفتن، پیشروی ( در کنارِ پیگیری، دنبال کردن و دنباله، یاد شده در بالا )
نمونه:
�ایالات متحد� نمی تواند با سیاست هایی که بیست سال پیش برای رویارویی با ترس و هراس های ( تهدیدهای ) آن هنگام بدیده گرفته شده بودند، پیش رود.
...
[مشاهده متن کامل]

بجای:
�ایالات متحد� نمی تواند به سیاست هایی که بیست سال پیش برای رویارویی با تهدیدهای آن هنگام بدیده گرفته شده بودند، ادامه دهد.

بهترین برابر پارسی برای واژه ی ادامه ، واژه ی ازسرگیری می باشد.
از سر گیری ( برای ادامه دادن )
اَپاریک، پیگیری، تمدید، پی جویی
واژه ی پارسی_آریایی ادامه در سانسکریت که خواهر زبان پارسی ست و نزدیکی زیادی به اوستایی دارد، به شکل आदान AdAna و به مانای
resumption of the object of action آمده است و در زبان اربی به دسیه ی ادامة نوشته می شود! همچنین لغت �دوام� اربی نیست زیرا دوام گویش دیگر տեւեմ tewem در ارمنستان و دوانو давно davno در روسیه و dūdum در لاتین و همخانواده با واژه پارسی duvaištam ( یا dbōištǝm در اوستایی ) به معنای �درازترین زمان� for a long time ، extended time ساخته شده از ریشه هندواروپایی dow - و یا dewH - و یا deu - که مانای آن پیشروی گذر به دوردست to move forward, pass است. بدینسان روشن می شود که واژگان مدام، مداوم و مداومت جعلی هستند!
...
[مشاهده متن کامل]

برابر پارسی: دنباله
پیشبرد
بیشتر، دوباره
تمدید
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
اَپاریک ( پهلوی )
دریژه ( کردی: دریژه پیدان )
سَمتان ( سنسکریت: سَمتانَ )
پَربَن ( سنسکریت: پرَبَندهَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس