اخطار

/~extAr/

    alarm
    caveat
    notice
    warning

فارسی به انگلیسی

اخطار امیزانه
warningly

اخطار نظامنامه ای
point of order

اخطار کردن
warn

اخطار کم خطا
short notice

اخطار کم مدت
short noice

مترادف ها

notification (اسم)
خبر، تذکر، اطلاع، اخطار، اگاهسازی

talking to (اسم)
نصیحت، اخطار، تنبیه، توبیخ، سرزنش رسمی

notice (اسم)
خبر، توجه، اعلان، اگهی، اطلاع، اخطار

monition (اسم)
اگاهی، اندرز، اخطار

alarm (اسم)
هشدار، اخطار، آژیر، اعلام خطر، هراس، اعلان خطر، اگاهی از خطر، شیپور حاضر باش، اشوب، بیم و وحشت، ساعت زنگی

warning (اسم)
اگاه کردن، اشاره، هشدار، اخطار، اعلام خطر، اعلام، اژیر، تحذیر، زنگ خطر

alarum (اسم)
هشدار، اخطار، هراس، اگاهی از خطر، شیپور حاضر باش، اشوب، بیم و وحشت، از خطر اگاهانیدن

signal (اسم)
راهنما، نشان، اخطار، علامت، سیگنال

caveat (اسم)
اگهی، اخطار، پیش بینی احتیاطی

premonition (اسم)
اخطار، تحذیر، برحذر داشتن، فکر قبلی

prenotion (اسم)
اخطار، تحذیر، پیش اندیشه، احساس قبلی نسبت به چیزی

tip-off (اسم)
اخطار، اطلاع نهانی

پیشنهاد کاربران

واژه اخطار
معادل ابجد 811
تعداد حروف 5
تلفظ 'axtār
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ خَطر] [قدیمی]
مختصات ( اِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'extAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
در پارسی میانه �دَخشَک� می گفتند.
a word of warning/caution
به معنی یادآوری کردن و خاطر نشان نموده است.
اخطار: [اصطلاح حقوق]به معنی یاد آوری کردن و خاطر نشان نمودن است.