اخش

/~AxeS/

    worth

پیشنهاد کاربران

آخش /āxeš/صوت: صدایی به نشانهٔ احساس آسودگی. ( آخش از دستش راحت شدم. آخش چه چسبید ) آخِی.
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
اخشیج و اخشیگ ضد است و نه گوهر - اخشیجان اضداد هستنددیواخشیج دیوستیز
درخشان ، بالا، ارج
آخْش ( اوستایی ) زیر نظر داشتن، مراقبت کردن