اخراج

/~exrAj/

    redundancy
    ejection
    eviction
    expulsion
    ouster
    shakeout
    discharge
    heave-ho
    sending out

فارسی به انگلیسی

اخراج از خدمت نظام
dishonorable discharge

اخراج از شغل
walking papers, sack

اخراج از کشور میزبان
deportation

اخراج بلد کردن
expatriate

اخراج به خاطر عدم نیاز
redundancy

اخراج شده
redundant

اخراج موقت
rustication, suspension

اخراج کردن
deport, banish, dis-, discharge, dismiss, exclude, expel, oust, fire, sack, suspend, boot, rusticate, evict, can, to send out, to discharge, to dismiss, to expel

اخراج کردنی
expellable

اخراج کننده
expeller, ouster

مترادف ها

ejection (اسم)
طرد، پس زنی، اخراج، بیرون رانی

banishment (اسم)
تبعید، اخراج، نفی

deportation (اسم)
تبعید، اخراج، حمل، نفی بلد، جلای وطن

expulsion (اسم)
تبعید، اخراج، حذف، راندگی، دفع، بیرون شدگی

dismissal (اسم)
اخراج، عزل، برکناری، مرخصی

eviction (اسم)
اخراج، خلع ید

exclusion (اسم)
اخراج، محرومیت، حذف، ممانعت، محروم سازی، دفع، استثناء

boot (اسم)
اخراج، پوتین، پوتین یاچکمه، چاره یا فایده، موزه

ouster (اسم)
اخراج، محروم سازی، بی بهره سازی

deposal (اسم)
اخراج، عزل، خلع

extrusion (اسم)
اخراج، انفصال، بیرون اندازی، بیرونامدگی

rustication (اسم)
اخراج، دهاتی سازی

پیشنهاد کاربران

dismissal
اخراج: اخراج عین کلی در معین از مجموعه کل، اخراج زن مطلقه رجعیه در زمان عده، اخراج فرد یا گروهی از اقامتگاه آنها ، خروجی دادن از متن بنا و ساختمان و احداث بالکن ، به بیرون کشاندن کسی از منزل خود و ضمان
...
[مشاهده متن کامل]
طرف تا مراجعت آن شخص به منزل ، در معنی خارج کردن ، امر به خارج شدن ، خروجی دادن ، به بیرون کشاندن است

‏زُراندن = اخراج کردن
زُرانش = اخراج
زُرانده = اخراج شده، اخراجی
{زُراندن: پیشوند �زُ� ( یکی از دیسه های پیشوند uz پهلوی در پارسی نوین که چم بیرون و خارج و . . . را می رساند. این پیشوند در �زدودن� دیده می شود ) �راندن�. رویهمرفته به معنای بیرون راندن}
...
[مشاهده متن کامل]

‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست

پیشنهاد واژه: ( اُسوَستن ( پیشوند اُس به همراه دیسه دیگری از کارواژه بستن ) یا اُسوَند کردن )
کارواژه وَستن ( یا بَستن ) با بُن کنونیِ وَند ( یا بَند ) به چم ارتباط و پیوند دادن میانِ بُنپارهای ( اعضای ) یک گروه است؛ این کارواژه به همراه پیشوند ( اُس، آز، اوز، سِ ) که عملگری برای نشان دادنِ ( به بیرون، بیرونِ ) هست، بیانگر کسی یا چیزی است که در بیرونِ یک شبکه یِ همپیوند گذاشته می شود درحالیکه پیش از این در همبستگی ( ارتباط ) با بُنپارهایِ ( اعضایِ ) آن شبکه بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان آلمانی نیز کارواژه aus. schliessen به چم ( اخراج کردن، بیرون گذاشتن، محروم کردن ) از دو بخش پیشوندی aus ( که همان اوز، اُس، آز، سِ در زبان پارسی است ) و کارواژه schliessen به چم ( بَستن یا وَستن ) است.
بنابراین آنچه برای واژگان ( اخراج کردن، محروم کردن ) پیشنهاد می شود، کارواژه ( اُسوَستن یا سِوَستن ) می باشد.
نکته 1: واژگان بستن یا بَندیدن با واژه آلمانی ( binden ) از یک بُن و ریشه هستند ولی من در بالا schliessen را برابر با ( بَستن یا وَستن ) دانستم.
نکته 2: می توان واژگانی همچون ( اُسوَند، اُسوَسته ( محروم شده، اخراج شده ) ، اُسوَندِش و. . . ساخت.
نکته 3: گمان من این است که کارواژه وَستن تواناییِ پیشوندپذیری بالایی دارد:
برای نمونه کارواژگانی همچون ( اَنوَستن، پیوَستن، اندروَستن، بروَستن، پَدوَستن، اُسوَستن، هموستن ( همبستن ) و. . . )
نکته 4:می توان برای نمونه به جای واژه آلمانی anfuegen واژه ( اَنوَستن ) را به چم ( ضمیمه کردن، اضافه کردن، پیوست کردن ) بکار بُرد.

‏زِکاراندن = اخراج کردن
زِکارانِش = اخراج
زکارانده شدن = اخراج شدن
{ زِکاراندن: زِ ( از ) کار راندن. در کل به معنای از کار بیرون کردن، اخراج کردن }
بیرون راندن
در پهلوی " پزدگی " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان خانم مهشید میرفخرایی.
excused

بپرس