اخذ

/~axz/

    taking
    receipt
    collection
    seizure
    imitation
    adoption
    extraction

فارسی به انگلیسی

اخذ رای
poll

اخذ رای زبانی
acclamation

اخذ کردن
to take, to imitate

اخذ کردن و به کاربردن
read

مترادف ها

grasp (اسم)
فهم، اخذ، چنگ زنی

catch (اسم)
دستگیره، شکار، اخذ، زبانه، عمل گرفتن، لغت چشمگیر

prehension (اسم)
گرفتن، قبض، تسلیم، اخذ، تحویل

پیشنهاد کاربران

داداش این همه دردسر نداره
اخذ=گرفتن
لطفا نمیدونید ذهن مردم رو گمراه نکنید.
برابر پارسی آن "گرفتن، گیرش" است و بهتر است از اینها بکار ببریم.
بدرود!
قبول کردن و عمل کردن ( کلمه اخذ عربی است و برای ترجمه کردن گاهی ، مشکل ساز می شود )
🇮🇷 همتای پارسی: گرفت 🇮🇷
واژه اخذ
معادل ابجد 1301
تعداد حروف 3
تلفظ 'axz
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اَ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی 'axz
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
هرکسی که گفته پارسی است اشتباه کرده این واژه صددر صد عربی است.
آخِذ: ۱. گیرنده، دریافت کننده ۲. شتری که فربه شده باشد ۳. شتری که تازه دندان اش در آمده باشد ۴. شیری که از سختی ترشی، زبان اش را بگزد
واژه اخذ کاملا پارسی است چون در عربی می شود یحصل این واژه یعنی اخذ صد درصد پارسی است.
مثال
اخذ کد رهگیری در املاکی ها====گرفتن کد رهگیری
کلمه ( اخذ ) به چند معنا استعمال می شود، وقتی می گویند: ( اخذ الکتاب ) معنایش این است که کتاب را با دست خود گرفت و چون می گویند: ( اخذ القربان ) معنایش این است که پیشکش و قربانی را قبول کرد و چون می گویند:
...
[مشاهده متن کامل]
( اخذه الله من مامنه ) ، معنایش این است که خدای تعالی او را که در جای محکم و امنی پناهنده شده بود بگرفت و هلاک کرد، پس در حقیقت معنای جامعی که در همه این موارد از استعمال ماده ( اخذ ) دیده می شود، عبور دادن چیزی از جهتی به جهادت دیگر است . ( تفسیر المیزان )

اخذ فعل مضارع= شروع کرد
اخذ ینادی: شروع کرد به صدا زدن
اخذیدن. گرفتن
گرفتن/اقتباس
گرفت
گرفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس