اختلال: همتای پای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پاتیوز pātyuz ( سغدی: patyoz )
آشفتگی ( دری )
اختلال: بهم زدن نظم حاکم بر کاری یا چیزی ، هرکاری و یا چیزی بصورت طبیعی یا قراردادی دارای نظم خاصی است از بین بردن و بهم زدن نظم مربوطه را اختلال گویند
ناهنجاری
اختلال به گمانم هم ریشه با واژه خلیدن و خلیج و . . . که همه ریشه ایرانی دارند و ایرانی های عربی ساز آن را ( اختلال ) را ساختند
پرشیدگی
در اخترشناسی در برخی نگارش ها دیده شده است
🇮🇷 همتای پارسی: درهمی 🇮🇷
کَراشیدن = اختلال یافتن، مختل شدن
کَراشیده = مختل ( دچار مشکل شده در میانه کار )
کَراش = اختلال ( مشکل در میانه یک کار )
بن خان: ۱ - لغت نامه دهخدا ۲ - برهان قاطع
( آیا این واژه با crash پیوند دارد؟!!! )
#پارسی دوست
disturbance
Disorder
درهمی ، درهم بودن ، پریشانی
به هم ریختگی ( بِهَم ریختگی )
در کنار برخی از برابرهای خوب یاد شده در بالا . . .
نمونه ها:
ـ دیگر مغزم بهم ریخته است ( . . . مختل شده است ) ؛ یا
ـ این دیگر یک بهم ر یختگی ( اختلال ) آشکار است.
سردرگمی
واژه بی معنی و اضافی در زبان فارسی
اختلال روانی : بیماری روانی
اختلال نعوظ: راست نکردن ، بلند نشدن ، سفت نشدن
اختلال امنینت : خطر گستری، خطر آفرینی ، قانون شکنی
یعنی تمرکز نداشتن که باعث اشفتگی می شود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)