متخصص شدن، تخصص یافتن، اختصاصی کردن، ویژهگری یا ویژه کاری کردن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
اختصاص دادن:
1 - zuordnen ( پیشوندِ zu که با واژگان ( سو، تو ) در زبان پارسی و to در زبان انگلیسی همریشه است و کاواژه ordnen نیز با کارواژه آراستن در زبان پارسی همریشه است. ) کارواژه zu. ornen بسیار در دانشِ مزداهیک ( ریاضی ) کاربرد دارد. برای نمونه، هنگامیکه میخواهیم به یک یا چند عضو از یک تابع، عضو دیگری رااختصاص دهیم، از کارواژه zuordnen بهره گرفته می شود.
... [مشاهده متن کامل]
اختصاصی کردن:
2 - spezialisieren که با واژه specialize همریشه و همچم است. Spezialisierung نیز به چمِ ( تخصیص، تخصیص دهی ) می باشد و همچنین واژه انگلیسی special.
این دو کارواژه می توانند ما را در رسیدن به آماگِمان ( هدفمان ) یاری برسانند.
به گمانِ من باید برای واژه ( اختصاص دادن ) ، برابرواژگانی که به ( آردن، اَردن ) می انجامند، نیاز داریم؛چراکه کارواژه ( اختصاص دادن ) ، در خودش پویایی و حرکت دارد، چنانکه کارواژگانی همچون ( گُستردن، آوردن، اوباردن، بردن، سپاردن، خوردن ( خواردن ) و. . . ) نیز چنین هستند. دیدگاهِ من این است که این واژه بهتراست به سازه یِ
پیشوند /کارواژه ( با نشانه یِ مصدری ( آردن، اَردن ) )
باشد.
1 - zuordnen ( پیشوندِ zu که با واژگان ( سو، تو ) در زبان پارسی و to در زبان انگلیسی همریشه است و کاواژه ordnen نیز با کارواژه آراستن در زبان پارسی همریشه است. ) کارواژه zu. ornen بسیار در دانشِ مزداهیک ( ریاضی ) کاربرد دارد. برای نمونه، هنگامیکه میخواهیم به یک یا چند عضو از یک تابع، عضو دیگری رااختصاص دهیم، از کارواژه zuordnen بهره گرفته می شود.
... [مشاهده متن کامل]
اختصاصی کردن:
2 - spezialisieren که با واژه specialize همریشه و همچم است. Spezialisierung نیز به چمِ ( تخصیص، تخصیص دهی ) می باشد و همچنین واژه انگلیسی special.
این دو کارواژه می توانند ما را در رسیدن به آماگِمان ( هدفمان ) یاری برسانند.
به گمانِ من باید برای واژه ( اختصاص دادن ) ، برابرواژگانی که به ( آردن، اَردن ) می انجامند، نیاز داریم؛چراکه کارواژه ( اختصاص دادن ) ، در خودش پویایی و حرکت دارد، چنانکه کارواژگانی همچون ( گُستردن، آوردن، اوباردن، بردن، سپاردن، خوردن ( خواردن ) و. . . ) نیز چنین هستند. دیدگاهِ من این است که این واژه بهتراست به سازه یِ
پیشوند /کارواژه ( با نشانه یِ مصدری ( آردن، اَردن ) )
باشد.