personalize
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
جدا، جداگانه، اختصاصی، منفصل، مجزا، علیحده
اختصاصی، قابل ضبط، وقفی
اختصاصی، وقف شده
اختصاصی، ملکی، وابسته به مالک، متعلق به ملاک
محرمانه، اختصاصی، خودمانی، خاص، مستور، پوشیده، مخصوص، خصوصی، خلوت، شخصی
اختصاصی، صمیمی، دزدکی
اختصاصی، سفارشی، سفارشی تهیه شده
پیشنهاد کاربران
در پارسی " ویژاندن " به چم خصوصی کردن ، ویژه خود ساختن ، در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
مرز بین همسایه