allocate, allot, appropriate, consecrate, dedicate, destine, devote, intend, to allocate, to earmark
اختصاص زمین برای مصارف همگانی
land grant
مترادف ها
specialty(اسم)
تخصص، ویژه گری، اختصاص، داروی ویژه یا اختصاصی، کیفیت ویژه، رشته اختصاصی، کالای ویژه، اسپسیالیته
speciality(اسم)
تخصص، ویژه گری، اختصاص، داروی ویژه یا اختصاصی، کیفیت ویژه، رشته اختصاصی، کالای ویژه، اسپسیالیته
پیشنهاد کاربران
واژه اختصاص معادل ابجد 1182 تعداد حروف 6 تلفظ 'extesās نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ] آواشناسی 'extesAs الگوی تکیه WWS شمارگان هجا 3 منبع لغت نامه دهخدا ... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ واژه های سره فرهنگ فارسی هوشیار واژگان مترادف و متضاد
مخصوص
واگذار، واگذاری، واگذار کردن
اختصاص دادن: 1 - zuordnen ( پیشوندِ zu که با واژگان ( سو، تو ) در زبان پارسی و to در زبان انگلیسی همریشه است و کاواژه ordnen نیز با کارواژه آراستن در زبان پارسی همریشه است. ) کارواژه zu. ornen بسیار در دانشِ مزداهیک ( ریاضی ) کاربرد دارد. برای نمونه، هنگامیکه میخواهیم به یک یا چند عضو از یک تابع، عضو دیگری رااختصاص دهیم، از کارواژه zuordnen بهره گرفته می شود. ... [مشاهده متن کامل]
اختصاصی کردن: 2 - spezialisieren که با واژه specialize همریشه و همچم است. Spezialisierung نیز به چمِ ( تخصیص، تخصیص دهی ) می باشد و همچنین واژه انگلیسی special. این دو کارواژه می توانند ما را در رسیدن به آماگِمان ( هدفمان ) یاری برسانند. به گمانِ من باید برای واژه ( اختصاص دادن ) ، برابرواژگانی که به ( آردن، اَردن ) می انجامند، نیاز داریم؛چراکه کارواژه ( اختصاص دادن ) ، در خودش پویایی و حرکت دارد، چنانکه کارواژگانی همچون ( گُستردن، آوردن، اوباردن، بردن، سپاردن، خوردن ( خواردن ) و. . . ) نیز چنین هستند. دیدگاهِ من این است که این واژه بهتراست به سازه یِ پیشوند /کارواژه ( با نشانه یِ مصدری ( آردن، اَردن ) ) باشد.